احتمالا بیشتر از شصت درصد کسانی که در حال خواندن این متن هستند، از نظر مهارتهای زبان انگلیسی در سطح بالاتری از نگارنده قرار دارند. آنچه که مینویسم دربارهی یک تجربهی محدود شخصی(روشی برای یادگیری زبان انگلیسی بدون معلم و در مدت زمان کم) است و ممکن است مورد نیاز بخش بزرگی از مخاطبان نباشد. این متن دربارهی شروع از نقطهی صفر است و بیشتر از آن، دربارهی هل دادن لغات به حافظهی بلندمدت است.
در باب اهمیت یادگیری زبان انگلیسی
باج افزار میدانید چیست؟ گونهای از بدافزار است که به کامپیوتر قربانی نفوذ کرده، (اکثرمواقع) با رمزنگاری روی هارد دیسک دسترسی کاربر به اطلاعات را محدود کرده و در ازای رمزگشایی طلب باج میکند. یکی از معروفترین های آنها. باج افزار واناکرای بود که اخیرا کامپیوترهای ویندوزی را درگیر کرد. شما به هارددیسکتان دسترسی فیزیکی دارید. میتوانید آن را بردارید. مطمئن هستید که اطلاعات توی آن است. اما از خواندن و استفاده از آن ها ناتوانید. چرا؟ چون انکریپت شده است. و برای رمزگشایی نیاز به کلید خاصی دارید که در دست باجگیرنده است. شاعرانه و دراماتیک است کمی. مثل این است که در فرندزون آدم مورد علاقه تان گیر کنید.
به نظرم علم و دانش در دنیای امروز هم چنین حالتی دارد.
اگر کوه یخ را علم دانش موجود درجهان امروز در نظر بگیریم. آب ها میشوند زبان انگلیسی. آن اندکی که روی آب هست هم همان میزان محدودی است که در دسترس ما فارسی زبانان قرار دارد.
اجداد ما درگیر مسئله دسترسی بودند. مسئلهی اصلی رسیدن به منابع دانش بود. کتابخانهها محدود بود وکتاب ها در دست طبقه الیت، در طول تاریخ هیچوقت برای هیچ بشری علم و دانش چنین که در دسترس ما هست، نبوده است. در کسری از ثانیه میتوانیم سر کلاس یادگیری ماشینی استنفورد بنشینیم و بعد برویم پای درس ذن یک راهب بودایی چینی بنشینیم. دقیقا به مشابه هارد کامپیوترمان، علم دانش را میتوانیم در دستمان بگیریم، در جیبمان داشته باشیم و به معنای واقعی کلمه به آن دسترسی داشته باشیم. اما ۹۹ درصد این علم و دانش رمز نگاری شده است. به زبان انگلیسی. آنچه که به زبان فارسی داریم، نه حتا کوهی که از زیر آب بیرون زده است، بلکه شاید بشود گفت کف روی آب است.
یادگیری زبان انگلیسی اهمیت دارد، ازاین جهت که کلید صندوق این گنج بزرگ و عظیم و رایگان است.گفتم گنج، جدای از منافع بلندمدت پنهان، زبان انگلیسی به معنای واقعی کلمه بازگشت مالی، حتا به شکل کوتاه مدت دارد.
درباره مزیتهای مالی دو یا چندزبانگی هم محققان برآورد کردهاند که تسلط بر زبان دوم طی ۴۰ سال به اندازه ۱۲۸ هزار دلار (معادل ۴۴۸ میلیون تومان) ارزش مالی دارد. +
در پرانتز: امیدوارم باز در کامنتها کسی نگوید که چرا در ابتدای پستی مربوط به یادگیری زبان انگلیسی از اهمیت یادگیری آن نوشتهای؟ چرا که جواب اول، دوم، سوم آن میشود “دلم میخواد” و از پاسخ چهارم به بعد میشود وارد این بحث شد که انسان ساختار انگیزشی سادهای دارد. اگر از وجه جدیدی به چیزی که میداند نگاه کنیم، میتوانیم موانع احساسی درک مطلب را برداریم، و دوباره انگیزه را در آن بخش بالا ببریم. یک عمر شنیدهایم تند رانندگی نکن. میدانیم خطر بالایی دارد. چقدر تاثیر در رانندگی مان دارد؟ امروز بیرون میرویم و یک تصادف از نزدیک میبینیم. چقدر تاثیر در رانندگی مان دارد؟ خطای ذهن است اما میشود از آن استفاده مفید کرد. همه کاری که اینجا میکنم، همین است. لطفا به ساختار متن ایراد نگیرید.
یک موضوع دیگری که در زبان انگلیسی هست، بحث ساختار مغز است که در پست اخیر مطرح شد. نشانههای آوایی تاثیر به سزایی در ساختار مغز ما و نوع فکر کردن ما میگذارد. دو زبانهها احتمالا این را تجربه کرده باشند. من خودم حرفهای جدیترم و زمانی که با سوپرایگویم حرف میزنم ناخودآگاه از یک انگلیسی دست و پا شکسته استفاده میکنم و زمانی که نوبت به نوشتن و کارهای ادبی میشود بر میگردم به فارسی. هر زبان بخشهای مختلفی از ذهن را فعال میکند.
این که زبان معلول توسعه است یا علت آن را نمیدانم اما میشود حدس زد که در توسعهی فردی استفاده از زبان ملل توسعه یافته تاثیر خواهد داشت. هرتخصصی که داشته باشید سریعتر پیش خواهید رفت اگرکه به زبان افرادی که مرزهای آن تخصص را پیش میبرند تسلط داشته باشید. درباره تاثیر زبان بر تغییر ساختار مغز و نحوهی تفکر هم میتوانید این اینفوگراف (ترجمه) را ببینید.
ضمنا این جنگ این گروه و آن گروه، مذهب و ملیت نیست، بحث جلوگیری از انقراض نیست. در دید کلی تر بشر در حال دستیابی به یک زبان عمومی و فراگیر است و چه خوب. اگر میخواهیم در دنیای فردا زنده بمانیم نیاز داریم که این زبان جدید را یاد داشته باشیم، و منافاتی باحفظ زبان مادری ندارد.
تصحیح ذهنیت در مورد یادگیری زبان انگلیسی
من هیچوقت کلاس زبان نرفتم. یعنی رفتم ولی در کل دو ترم. یکبار سوم دبستان، یکبار هم دوم دبیرستان. ادامه ندادم. دلایلش مهم نیست. تا بعد از کنکور هم احساس نیاز چندانی برای یادگیری زبان انگلیسی نمیکردم. مشکل اصلی زمانی شروع شد که سعی کردم برنامهنویسی یادبگیرم. داکیومنتها را باز میکردم و چیزی نمیفهمیدم. کورسهای بدردبخور همه به زبان انگلیسی بود. اما چیزی که بیشتر از همه آزارم میداد این بود که مثلا یک پزشک خلاصه مقالهای را منتشر میکرد. من به مقاله اصلی میرفتم و به جز یک سری کد و رمز چیزی نمیدیدم. دقیقا مصداق هاردی که انکریپت شده است. دانش و آن همه اطلاعات جالب در دسترس شماست اما نمیتوانید از آن استفاده کنید. یا یک مثال بهترش که چند وقت پیش عزیزی میگفت: حس کارمند بانک داشتم، پولها در کشوی میزم بود اما نمیتوانستم از آنها استفاده کنم.
این کلافهام میکرد. تصمیم گرفتم شروع به یادگیری زبان کنم. کلاس نمیتوانستم بروم، دلم هم نمیخواست بروم. کلاسهای دانشگاه را نمیرفتم، بروم کلاس زبان؟ همان یکی دو انگیزهی برجستهای که در دانشگاه رفتن هست هم که در آن نیست که. از تصمیم تا عمل شاید سه ماه طول کشید. در این میان یک روز سرچ کردم. یادگیری زبان انگلیسی. به این پست محمدرضا رسیدم. (اگر بهترین ذهنیت برای یادگیری زبان انگلیسی را میخواهید قطعا آن را بخوانید). تصمیمم جدیتر شد و شروع کردم. قبل از شرح دادن روش یادگیریم، در چند نکته سعی میکنم، آنچه که قبلا برایم مانع ذهنی در یادگیری زبان انگلیسی بود و ممکن است برای خوانندهی احتمالی هم باشد را مینویسم تا با ذهنی بازتر به سراغ یادگیری برویم:
یکم: زبان انگلیسی مثل هر زبان دیگری از کلمات تشکیل شده است. در زبان انگلیسی مثل هر پدیدهی دیگری اصل پارتو ظهور میکند. یعنی حدود بیست درصد کلمات هشتاد درصد معنا را تشکیل میدهند. یا همانطور که قبلا در تشریح اصل پارتو از زبان نسیم طالب شنیدیم، حدود یک درصد کلمات پنجاه درصد حجم زبان انگلیسی را تشکیل میدهند. این یعنی اگر ما آن کلمات را یادبگیریم(حدود سه هزار کلمه) میتوانیم هشتاد درصد هر متنی را بفهمیم. خبر خوب اینجاست که من اینجا به این اصل اعتماد کردم. سه هزار کلمه یادگرفتم و الان بیشتر از هشتاد درصد هر متنی را میفهمم. پس با قلبی آرام و روحی مطمئن ادامه متن را بخوانید.
میشود در مورد اصل پارتو گفت که هشتاد درصد هر مهارتی را میشود با بیست درصد تلاش حرفهای ها بدست آورد. شاید حتا بیست ساعت:))
دوم: این که این سه هزار کلمه چیست و از کجا آنها را بیاوریم و چطور آن ها را یاد بگیریم را در ادامه میگویم. اما قبل از آن پاسخ به یک سوال؟ یعنی گرامر هیچی؟ من اصلا و ابدا انسان مناسبی برای پاسخ به این سوال نیستم، چرا که نمیتوانم خوب و بدون کمک ابزارهای نرم افزاری زبان انگلیسی را بنویسم اما یک چیز را میدانم. ابتدا که فرهنگ نوشتاری بوجود آمد و انسان ها برای صداهایی که میتوانستند تولید کنند، هجاهای تصویری ساختند، گرامری وجود نداشت. نه تنها گرامر وجود نداشت بلکه بین کلمات فاصلهای هم نبود. خواندن کاری سخت بود و عملیاتی شبیه به رمز گشایی. به مرور زمان فهمیدیم که با قواعد گرامری میتوان فرایند خواندن را سادهتر کرد. میخواهم بگویم نه که گرامر مهم نباشد اما پدیدهای است که ما خیلی خیلی بعد از بوجود آمدن خود زبان و کلمات آن را ساختهایم. بسیار هم نچسب و حوصله سربر است. به نظر من: اگر قرار است زبان انگلیسی را خودمان یادبگیریم، حداقل از گرامر شروع نکنیم. اجدادمان بدون آن میتوانستند منظور هم را متوجه شوند، ماهم میتوانیم.
سوم: شل کنید. این را جدی میگویم. وسواس و کمال گرایی از بزرگترین موانع یادگیری هستند. این را از پستی که قبلا دربارهی کمال گرایی نوشتهام نقل قول میکنم:
تو حدود سه ماه، حدود سه هزار کلمه با این روش حفظ کردم،با این که پیشرفت خیلی خیلی قابل توجهی در مهارت های زبانم بوجود اومده بود، باز هم وقتی مقاله میخوندم و شاید یک کلمه شو بلد نبودم میخواستم بشینم گریه کنم(حالا نه اونقدرم البته). ولی عصبی میشدم. تا این که بعد مشورت متوجه شدم توانایی حدس زدن کلمات خودش بخش بزرگی از یادگیری زبان دومه. حتا خود نیتیو های انگلیسی زبان هم ممکنه معنای خیلی از کلمات رو ندونند.کما این که ما هم معنای خیلی از کلمات زبانمون رو نمیدونیم. بعد از اون بود که یه جورایی زندگیم در زبان انگلیسی نجات پیدا کرد. جالبه که از قبل هم میدونستم مفهوم کلی مهمه، باید کلیت جمله رو درک کنی، اما اون پرفکشنیزم بیمار وقتی به یه کلمه که بلد نبودم میرسید، نمیذاشت بتونم تمرکز کنم.سریع شروع میکرد به سرکوفت زدن. خاک بر سرت دیدی چقدر بی سوادی، دیدی چقدر از همه آدمها عقب افتادی. بخش بزرگی از مبارزه با پرفکشنیزم خفه کردن همین صداست.
کمال گرایی را باید کنار گذاشت. یکی در مخصوصا در مورد تلفظ. یادم است زمانی این را به دوستی کلاس زبان رفته گفتم، با شمشیر دنبالم افتاد. فرض کنید مثلا یک کلمه خیلی خیلی تابلو را از نظر تلفظ اشتباه بگویید: مثلا گیتهاب را بگویید جیت هاب:)) ، یا اگزجره را بگوییم اگزگره. یا هرچیزی که به ذهنتان برسد. بعد فرض کنید برایان تریسی نیستید که ماهانه برای هزاران نفر سخنرانی کنید و بزرگترین جمعی که ممکن است به حرفهایتان گوش کنند، مثل من از سه نفر بیشتر نباشند. حالا جلوی آن سه نفر بگویید جیت هاب. بسته به میزان صمیمیت واکنشها متفاوت خواهد بود اما شرم اجتماعی زیادی را در لحظه تجربه خواهید کرد.بعد از ده دقیقه چه میشود؟ همه قضیه را فراموش میکنند. شما چه دستاوردی به دست آورده اید؟از مدتها قبل با کنار گذاشتن کمال گرایی توانستهاید تعداد خیلی زیادی کلمه یاد بگیرید که منجر شده بتوانید مطالبی را بخوانید و بشنوید که از شما آدم دیگری بسازند. نمیگویم تلفظ مهم نیست. میگویم میزان دستاوردی که با یادگیری سریع و زیاد کلمات بدست میآید، در مقابل اشتباه تلفظ کردن سه چهار کلمه هیچ است. شما اگر به سراغ یادگیری نروید بازهم آن چند کلمه را اشتباه میگویید چه بسا حتا معنی آن را هم ندانید. دوست کلاس زبان رفتهی من در حال مقایسه من با خودش بود. بله اگر تلفظ ندانم از تو که ماه ها عمرت را برای کلاس رفتن گذاشتهای کمتر و ناقصتر بلدم ولی شاید درکمتر از صد ساعت زمان گذاشتن برای یادگیری به اندازهی هشتاد درصد توانایی تو پیشرفتهام. به نظر من میزان سود واضح و بدیهی است.
چهارم: باز هم شل کنید. قرار نیست تمام کلمات زبان انگلیسی را حفظ کنیم. به این کلمات دقت کنید: تبخر، گفتمان سعی کنید آن ها را بیرون از کانتکست توضیح دهید. دختر ده سالهتان میپرسد بابا، گفتمان یعنی چی؟ من یکی حداقل کلمهای برای توضیحش به ذهنم نمیرسد و از پاسخ میمانم. بسیاری از کلمات انگلیسی هم همین گونه هستند، باید آنها را در کانتکست بفهمیم. دو خط پایین متنی است دربارهی کتابخانهای در اندروید که چند دقیقه پیش با آن روبرو شدم:
However, keep in mind that Cupboard was written with the intention to abstract away a lot of boilerplate and reused code that would go into making SQLiteOpenHelper function.
در جملهی بالا من تا به حال کلمات Boilerplate و reused را نشنیده بودم. میشود گفت بخشی حیاتی از جمله هم هستند. چه کردم؟ به ساختار کلمات نگاه کردم. ری یوزد برایم آشنا آمد، گفتم ها یعنی دوباره استفاده شده و حالا که همراه با and آمده است حتما صفت قبلی هم معنی برای صفت جدید است. پس معنای جمله مشخص شد. ضمن این که از قبل هم میدانستم کاپ برد آمده است که کار با دیتابیس را ساده کند. چه اتفاقی افتاد؟ معنای کلمات را حدس زدم. این یکی از مهمترین توانایی ها در یادگیری زبان است. مشقت زیادی کشیدم تا این را فهمیدم. در یادگیری معانی کلمات هم کمالگرا نباشید. درک مطلب مهم است.
چطور کلمات را به حافظهی بلندمدتمان بفرستیم؟
حافظهتان را به شکل یک کوه(یا پله) فرض کنید.
فرض کنید میخواهیم کلمه جدیدی که در بخش قبلی دیدیم را به حافظهی بلند مدتمان بسپاریم. دیکشنری را باز میکنیم و میخوانیم:
boilerplate= “قطعه اى از متن که بارها کلمه به کلمه در سندهاى گوناگون استفاده مى شود “
اتفاقی که در حافظه می افتد این است: مثل مردان آهنین گوی را هل داده ایم به استیج اول حافظه. چه اتفاقی میافتد؟ درست است که کلمه در حافظهمان است، اما گوی به راحتی میتواند سر بخورد پایین و از حافظهی ما برود.برای این که این اتفاقی نیفتد چه کار باید بکنیم؟ بعد از کمی استراحت(حدود یک روز) پودر وزنه برداری را به دستانمان میزنیم و با یک بار مرور کلمه آن را به استیج بالاتر میفرستیم. دقت کنید که هر چه میگذرد، شیب استیج ها تندتر میشود، به همان نسبت هم مکان بیشتری برای نگه داری گوی وجود دارد و گوی بیشتر آنجا میماند و ما بیشتر میتوانیم استراحت کنیم برای رسیدن به راند بعد. بعد از حدود پنج پله بالا رفتن به قله میرسیم و دیگر تمام.
آنچه که در بالا سعی کردم به زبان ساده بگویم، قاعدهی منحنی فراموشی ابینگ هاوس بود که روش لایتنر از آن استخراج شده است:
ابینگ هاووس نشان داد ۲۰ دقیقه پس از حفظ کردن مقداری واجهای بیمعنا ۸۰٪ آنها فراموش میشوند و بقیه هرگز فراموش نمیشوند. ضمناً سرعت فراموشی ابتدا سریع است و به مرور کند میشود و وقتی ۲۰٪ مطالب در خاطر ماند صفر میشود. ضمن این که مرور مطالب قبلاً حفظشده باعث کاهش این سرعت به نصف و حتی بهتر از آن (در صورت خوب حفظ کردن) میگردد.
لذا اگر معنی لغتهای زبان خارجی را که چندان هم بیمعنا نیستند حفظ کنیم، این روند فراموشی بیش از یک روز طول میکشد و با پنج بار مرور موفّق به مقدار ناچیزی میرسد و در صورت کاربردی بودن، مادامالعمر در ذهن خواهد ماند.
تا اینجا کلیتی از نحوهی کارکرد حافظه در حفظ واجهای بی معنی متوجه شدیم. تکرار متناوب کمک میکند، معنای واج های بیمعنا را بخاطر بسپاریم. حالا اگر خیال کردهاید که میخواهم جعبهی فشل لایتنر یا نمونه داخلیاش را معرفی کنم زهی خیال باطل. فکر نمیکنم خود آقای لایتنر هم از پس مدیریت آن همه کاغذ و جعبه و پیچیدگی برآمده باشد. خوشبختانه برخلاف آقای لایتنر، ما بعد از آقای بیل گیتس بدنیا آمدهایم و میتوانیم کارهایمان را راحتتر راه بیاندازیم.
ما تا اینجا دو چیز را فهمیدیم، برای خواندن و شنیدن متون انگلیسی، یادگیری بین دو هزار تا سه هزار کلمه کفایت میکند. یادگیری معنای کلمات کار نسبتا سختی است اما با استفاده از تکرار میشود آن را ساده کرد. حالا برویم سراغ روش علی آبادی کتول :)) برای یادگیری لغات زبان انگلیسی.
انتشارات گاج( که به پیر و پیغمبر به من پولی نداده برای این که اینجا نامش را بیاورم)، یک مجموعه کتاب دارد به نام تیک ۸، شاید مجموعا چهار دقیقه یکی از جلدهایش را در مدرسه در دست گرفته باشم ایدهی جالبی دارد: ما میدانیم که روش لایتنر با این که علمی است اما پردردسر و احمقانه است. پس اجرایش را ساده تر میکنیم. اول این که به طور کل کارت ها را حذف میکنیم و همه چیز را به روی کاغذهای یک کتاب میآوریم. در هر صفحه هشت کلمه مینویسیم و پشت هر صفحه معنی آن کلمات را. روبروی هر کلمه هشت جای خالی برای تیک زدن میگذاریم. هرروز که کلمهای را موفق مرور کردیم، یک تیک میگذاریم، تا زمانی که هشت بار یک کلمه را به طور کامل مرور کرده باشیم. (بدیهی است که هر روز یک صفحه به جلو میرویم و هشت کلمه جدید یاد میگیریم.)
در واقع به جای مرور زمانبندی شده، هرروز هشت کلمهی جدید را یادمیگیریم و شصت و چهارکلمه را که مربوط به هشت روز گذشته است را مرور میکنیم.
در هنگام مرور کلمات، اگر یادداشتیم تیک میزنیم، اگر یاد نداشتیم، ضربدر. در انتها اگر کلمهای ضربدر خورده بود، آن را دوباره وارد چرخهی یادگیری میکنیم.
کمی گنگ نامفهوم بود اما بیشتر توضیح میدهم. خب، بیایید یک ضربهی کاری به کمر صنعت نشر ایران بزنیم و خودمان این روش را اجرا کنیم. این فایل گوگل شیتس را ببینید.
خیلی ساده و سریع میگویم. کلمهای را که میخواهید یادبگیرید را در سمت چپ مینویسید. و در آن ستون که رنگش را مشکی کردهایم با فونت مشکی، معنای آن را مینویسید(به هر زبانی که دوست داشتید).
ممکن است بگویید چرا باید در سلولی تایپ کنیم که آن را نمیبینیم؟ نکتهاش اینجاست که این شکلی در هنگام مرور حتا اگر بخواهید هم نمیتوانید، معنای کلمات را ببینید و برای دیدن معنی آن ها مجبورید، نشانگر را ببرید روی آن سلول سیاه تا محتویاتش در فیلد فرمول بالای فایل نشان داده شود و به این شکل میفهمید که معنی یک کلمه را فراموش کردهاید. (الله اکبر از این همه هوش و استعداد:) )
خب داستان ساده شد. کلمات را با معنیشان در فایلی به شکل بالا مینویسید. سپس شروع میکنید به مرور کردن. من خودم روزی بیست کلمه جلو میرفتم. هر ستون همانطور که بالایش نوشته شده معادل یک روز است. روز اول بیست کلمهی اول را مرور میکردم. روز دوم بیست کلمهی اول را برای بار دوم، و بیست کلمهی جدید. از روز هشتم به بعد هر روز حدود صد و چهل کلمه را مرور میکنیم و بیست کلمه جدید را هم اضافه میکنیم. هر کلمهای را که در هنگام مرور بلد بودیم T میگذاریم. (شما هرچه که دلتان خواست بگذارید) و اگر کلمهای را فراموش کردیم، تمام T هایی که برای آن گذاشتیم را پاک کرده و از فردا چرخهی مرورش را دوباره آغاز میکنیم. عملا همان روش تیک ۸ خیلی سادهتر و با کثیف کاری کمتر. به کلمهی ردیف ۲۸ نگاه کنید، احتمالا یک بار در مرورهای آخری معنایش را فراموش کردهام و دوباره مرور را آغاز کردهام.
آیا کار ما همینجا تمام میشود؟ کلمات وارد ذهنمان میشوند؟ نه خیر. اما این وسط یک نکته را میخواهم بگویم:
شما به دو روش میتوانید لغاتی که میخواهید یاد بگیرید را پیدا کنید. یکی این که بروید سرچ کنید، ۳۰۰۰ کلمه لغت پرکاربرد انگلیسی. بعد شروع کنید یکی، یکی آن ها را وارد این فایل کنید و چرخهی مرور ایجاد کنید. راه حل دوم که راه حل خودم است و بسیار هم جذاب تر است این است که خودتان را هل بدهید در استخر زبان انگلیسی. شروع کنید به آهنگ گوش دادن و فهمیدن معنای کلمات، سریالهایشان را با زیرنویس انگلیسی نگاه کنید، و مقالههای انگلیسی را بخوانید. اولش سخت و طاقت فرساست اما بعد از مدتی یک اتفاق جالب میافتد.
فایل بالا را من حدود یک سال و نیم پیش مرور میکردم، به کلمات اولیه نگاه کنید: Slope و reckless . آن ها را از کجا پیدا کردهام: از این آهنگ خانوم تیلور سویفت ( خز هم خودتونید)، به پایین هم بیاییم هر کلمه را میتوانم منبعش را از حفظ بگویم. مثلا literature یا superficial متعلق به مکالمهای بین راس و مونیکا است در یکی از فصول اولیه سریال فرندز. من هیچ تلاشی برای حفظ کردن منبع این کلمات انجام ندادهام اما ذهنم خود به خود این کار را انجام دادهاست. درختی از روابط را بین معانی تشکیل داده که حفظ کردن آن ها را ده برابر سادهتر کرده است. حالا فرض کنید همین کلمات را از روی یک فایل پی دی اف بورینگ میخواندم، فرایند به یاد سپاری قطعا سختتر میشد. کلمات را برحسب تقاضا یادبگیرید. ظرف محتوایی که کلمات را در آن یاد میگیرد میتواند کمک فوق العادهای کندبه حفظ معانی آنها.
روش خود من برای پیدا کردن کلمات ساده بود. حدود یک ماه هرروز صبح مینشستم لیریک یکی از آهنگهای مورد علاقهام را کامل ترجمه میکردم(آرشیوش را هنوز دارم:)) و همچنین یک اپیزود فرندز را هم به زبان اصلی نگاه میکردم(ترجیحا اگر میخواهید از فیلم و سریال برای یادگیری کلمه استفاده کنید، قبلش آنها را دیده باشید که دغدغهی فهمیدن داستان کم شود) و همچنین مقالههای سادهی انگلیسی جذاب(اخبار فناوری تا سلبریتی ها) را میخواندم و کلماتی که یاد نداشتم را وارد فایل بالا میکردم برای ایجاد چرخهی مرور.دو هزار کلمه را به همین شکل یاد گرفتم.
ممرایز
روش اکسل به تنهایی برای به خاطر سپردن کلمات جواب نمیدهد. نه که جواب ندهد اما اگر کلمات استفاده زیادی نداشته باشند بازهم احتمال فراموشی بالاست. یک سرویس فوق العاده برای یادگیری زبان وجود دارد که توسط چند دانشمند علوم اعصاب انگلیسی شکل گرفته است. ممرایز. هر چه خوبان همه دارند این سرویس یکجا دارد.
شیوهی کار ممرایز به این شکل است که کورس دارد. مثلا کورس ۵۰۴ . از ۲۴ درس بیست کلمهای تشکیل شده است. شما ابتدا هر کلمه را با تکرار زیاد و با روشهای مختلف در کمتر از پنج دقیقه بخاطر میسپارید و از آن به بعد سرویس با استفاده از روشهای علمی آن را در بازههای زمانی مختلف به شما یادآوری میکند.
تمرکز ممرایز روی بخاطرسپاری در بلندمدت است. بهترین خوبی آن این است که شما وظیفهی یادآوری را به سرویس میسپارید و دیگر نیاز نیست نگران کارتها و این که کی آن ها را مرور کنید باشید. اگر کلمهای را اشتباه پاسخ دهید، سرویس خودش آن را مجددا برای ما وارد چرخهی مرور میکند و نیاز نیست نگران از دست رفتن چیزی باشیم. کافیست هر زمان که فرصت داشتید به سرویس سری بزنید و کارهایی که میگوید را انجام بدهید. شاید اگر سرویس آمریکایی بود امروز اسمش را بیشتر شنیده بودیم، به هر حال چندتا از ویژگیهای خوب آن را با هم مرور میکنیم:
- گیمیفیکشن: با بج های مختلف و امتیاز بندی ها پیچیده و برنامهریزی غیرقابل پیشبینی و ایجاد رقابت بین کاربران یکی از بهترین نمونههای بازی سازی در سرویسهای آموزشی است که تا به حال دیدهام. حتا نوتفیکیشنها و رنگها هم به گونهای طراحی شدهاند که در خدمت بازیسازی سایت باشند. این موضوع فرایند یادگیری را فوقالعاده ساده کرده است.
- کامیونیتی قدرتمند: خوشبختانه ایرانیهای زیاد و کورسهای فارسی زیادی در ممرایز وجود دارد. یکی از اکانتهای من را میتوانید اینجا فالو کنید اصلا. رقابت خوبی بین کاربرها وجود دارد و بسیاری از منابع یادگیری و Meme های لغات را کاربرها ایجاد کردهاند که بین خندهدار، سیاسی و اعصاب خوردکن در نوسانند و که همین ایجاد احساسات باعث سادهتر شدن به خاطرسپاری کلمات میشود.
- کلاینت خوب موبایل: ممرایز یکی از معدود سرویسهایی است که با توجه به همه پیچیدگیهای سرویس اصلی کلاینت موبایلش به خوبی و در حد اندازهی سرویس وبش کار میکند.
تقریبا بیشتر فیچرهای اصلی ممرایز رایگان هستند، همان دوسال پیش که با ممرایز کار میکردم، بعد دوماه یک ایمیل دادند که چون کاربر خوب و گوگولیای هستی بیا یک دلار بده و دسترسی پرو بگیر. تخفیف خیلی زیادی داده بودند. در جواب گفتم که ممنون ولی سنکشن ها پدرمارا در آورده و بحث مالی نیست، بحث پرداخت است، ایمیل آمد که بیا جزو حلقهی اینسایدرشو و از آخرین نسخههای آزمایشی که امکانات پرو هم دارد استفاده کن. حقیقتش را بگویم این که فیچرهای پروی ممرایز چیزی نبود که دلم برایشان تنگ بشود یا به شکل مداوم از آنها استفاده کنم. میتوانید بخرید اما خب، اگر نتوانستید چیززیادی از دست ندادهاید.
بونس پوینت: من تقریبا هرجا که به نسخهی پریمیوم نیازداشتهام ایمیل دادهام و گفتهام که ایرانیام و نمیخواهم با سرویستان بمب هستهای درست کنم، اما دولتتان این را نمیفهمد و نمیگذارد که من از شما خرید کنم. حدود کمتر از بیست درصد سرویسها (مخصوصا کوچکترها) گفتهاند بیا این هم سرویس پریمیوم. باقی هم یا ابراز همدردی کردهاند و محترمانه نه گفتهاند یا جواب نداده اند. به نظرم دادن این ایمیل جایی اگر جایی گیر هستید، ضرر ندارد، نهایتش میگویند: نه. که مهم نیست. مثل پیشنهاد دادن به کسی است که از او خوشت آمده، لااقل با حسرت این که تلاشت را نکردی نمیمیری.
یکی از مهمترین خوبی های ممرایز این است که اجازه میدهد کاربران کورسهای خودشان را بسازند. یعنی شما میتوانید دو هزار کلمهای که در روش قبلی جمع آوری کردهاید را به ممرایز بدهید و آن را با روش ممرایز هم مرور کنید. این کاری بود که من انجام میدادم. ابتدا کلمات را با روش اکسل اورینتد :)) مرور میکردم و سپس آن ها را وارد ممرایز میکردم و یادگیری را به آن میسپردم. از کورس های درون ممرایز فقط از ۵۰۴ استفاده کردم و باقی کلماتی که در ممرایز یادگرفتم متعلق به کورسهایی بود که خودم آنها را ساخته بودم.
ساختن کورس در ممرایز ساده است:
به تب Courses بروید:
Create a course را انتخاب کنید و اطلاعات مربوط به کورس شخصی تان را وارد کنید.
در صفحهی بعد میتوانید لغات را یک به یک وارد کنید یا گزینهی Advanced را انتخاب کنید، Bulk add words را انتخاب کنید و کلماتی که در اکسل دارید را در آن کپی پیس کنید. با کمی سر و کله زدن امکانات بیشتری را هم کشف خواهید کرد.
جمع بندی:
۱- سخت نگیرید و ابتدادیدگاهتان را به یادگیری زبان تصحیح کنید. برای استفاده از زبان انگلیسی نباید بیست سال کلاس زبان رفت، سیستم کلاسهای زبان طوری طراحی شده است که سودده باشند و پایدار، برطرف کردن نیاز شما بعد از دو سه ماه به سوددهی و پایداری کسب و کارشان آسیب میزند. یادگیری زبان سادهتر از چیزی است که آن ها میگویند.
۲- بپرید در حوض زبان انگلیسی. آهنگ گوش کنید، فیلم نگاه کنید، مقاله بخوانید و وقتی به کلماتی که یاد ندارید برمیخورید آن ها را استخراج کنید.
۳- کلمات استخراج شده را در فایل اکسل بالا بریزید، با روشی که توضیح دادم آن را مرور کنید. (گوگل شیتس را میتوانید در گوشی و همه جا همراه داشته باشید و آفلاین با آن کار کنید)
۴- در ممرایز کورس شخصی درست کنید و کلمات اکسلتان را به آن منتقل کنید و از طریق روش ممرایز آنها را مرور کنید، قطعا دیگر یادتان نخواهد رفت:)).
۵- سه ماه یادگیری روزانه بیست لغت با روش بالا (روزی تقریبا یک ساعت) کمک میکند حدود ۲۰۰۰ کلمه را در حافظهی بلند مدتان وارد کنید و تقریبا هشتاد درصد هرمتنی را زمان خواندن متوجه شوید. فوق العاده است در قیاس با ۲۰ ترم کلاس زبان رفتن.
۶- ادامه دادن روش بالا به مدت یک سال، باعث میشود شما احتمالا از هر ایرانی که تا به حال از نزدیک دیدهاید دایره کلمات انگلیسی گستردهتری داشته باشید. و خب چه چیزی از این بهتر.
۷-سرویس های دیگری هم وجوددارند، دولینگو، anki و … . معرفی آن ها خوشحال کننده است، اما خودتان را گیج نکنید، روش سرراست و شخصی خودم را برای حفظ کردن کلمات توضیح دادم.
۸-قرار نیست همه از یک روش استفاده کنند. میتوانید از چیزهایی که در بالا گفته ام ایده بگیرید. بخش هایی از آن را استفاده کنید و اصلا روش خودتان را توسعه بدهید. در فرایند یادگیری وسواس را کنار بگذارید. از مسیری بروید که احساس بهتری به شما میدهد.
۹-کاتولیک های معلم محور که از طریق کلاس زبان، زبان انگلیسی یاد گرفته اند ما را در کامنتها تکه پاره نکنند. مزایای داشتن معلم را میدانم اما بحث اینجاست که آیا میتوانم هزینه زمانی آن روش را پرداخت کنم؟
نه.
این متن را برای تمام کسانی که پاسخشان به سوال بالا نه هست، نوشتم. یکسری چیزها از دست میرود اما در نهایت به نظرم میارزد.
۱۰- تمرکز این متن روی وارد کردن کلمات انگلیسی به حافظهی بلندمدت بود. به نظر من این مهم ترین بخش یادگیری است. امیدوارم تا آخر امسال دربارهی نوشتن، حرف زدن و گوش کردن هم بتوانم تجربههای مشابهی نقل کنم.
پی نوشت: اگر کسی در اطرافتان نیازمند خواندن متن بالا بود، از به اشتراک گذاری دریغ نکنید:)
۱-با اینکه بیشتر از سه یا چهار ترم کلاس زبان رفتم اما همیشه با معلم زبان چهارم دبیرستانم موافق بودم که می گفت نهایتن لازم است شما یکی دو ترم (یا شاید سه چهار ترم) کلاس زبان بروید. آن هم برای یادگیری A B C و یه سری موارد بیسیک و بیشتر کلاس رفتنتون باعث میشه به تدریج حیاط آموزشگاه بزرگتر بشه یا شعبه ها بیشتر بشه یا سمند مدیر آموزشگاه بشه پرادو:)))
۲- در دوران دبیرستان دو دوست داشتم که یکی از آنها چندین سال کلاس رفته بود و لهجه و لحن خوبی هم داشت و بدیهتن تلفظ ها را هم بسیار خوب ادا می کرد. در طرف مقابل اون فردی بود که در تلفظ ها بسیار اشتباه می کرد و انگلیسی صحبت کردنش معروف بود به افغانی حرف زدن:دی اما در عوض “انگیزه” زیادی برای یادگیری داشت . کلی کلمه هرروز یاد می گرفت و وکب خیلی خوبی داشت و مهم تر از همه اینکه از اشتباه کردن و مسخره شدن نمی ترسید (یا لااقل در مقابل نهایتن یک جمع سی نفره). اون دوست اولم بعد از مدتی کلاس ها را رها کرد. الان که دارم به جایگاه زبانی این دو نگاه می کنم و نحوه برطرف کردن نیازهای زبانیشون و مدل ذهنی اشون در مواجهه با مسائل مختلف زندگی نگاه می کنم به نظرم میاد در هرکاری مهم “انگیزه داشتن” است و اگر نگویم همه ی ماجراست می تونم بگم یه درصد عظیمی اش رو تشکیل می ده.
۳-به شخصه باید بگم پیشرفت اولیه زبان با همین گوش کردن به خواننده محبوبمان (حالا هرچه قدر هم خز مهم نیست:دی ) یا دیدن فیلم های مورد علاقه مان خیلی کمک می کنه ولی سریالی که اپیزود های کوتاه داشته باشه خیلی خوبه به نظرم. فرزندز باشه که دیگه از همه بهتره:) یا مثلن ریک اند مورتی .
۴-یکم بی ربطه به این پست اما سه چهار سال پیش اولین باری که با محمدرضا شعبانعلی آشنا شدم ماجرا به همین پست زبان انگلیسی اش برمی گشت و سرچ من درباره یادگیری زبان انگلیسی و بعدش هم مرتب خوندن روزنوشته ها و … و خب قاعدتن خوشحال بودم (وهستم) که با ایشون آشنا شدم و این حرف ها اما داشتم فکر می کردم الان چقدر اوضاع متفاوته. کلی آدم بیشتری دارن وبلاگ می نویسن که یه عده خوبیشون از محمدرضا انگیزه گرفتن(و البته خیلی هاشون هم از قبل می نوشتن) و این که مطالب اکثرشون بسیار خوب و قابل تامل هستن (منظورم اینه که اَوریج سطح وبلاگ ها از اون موقع تا الان خیلی بالا رفته. البته بازم حرفم شاید چرت باشه چون وبلاگ هایی که الان می خونم با وبلاگ هایی که اون موقع می خوندم فرق داردن و نه من امروز همه اون وبلاگ ها رو دیدم و نه دیروز وبلاگ هایی که الان می خوانم(البته اگر وجود داشته باشند) و اینکه شبکه های اجتماعی هم اون موقع به گستردگی الان نبودن. اینکه شبکه های اجتماعی باعث شده یه عده که مزخرف می نوشتن تو وبلاگ هاشون، از این فضا کوچ کنن از این نظر خوبه که قاعدتن باعث میشه یه چندوقتی اوضاع وب بهترشه اما بعدش که همه کوچ کنن خیلی بد شه و کلی مزخرف دیگه) به هرحال این همه پرگویی بی ربط همش برای این بود که بگم با اینکه تا حالا برات کامنت نذاشته بودم اما نوشته هات رو می خونم و خیلی هاشون رو هم دوستشون داشتم. گفتم بهت بگم از این به بعد هم باید تحملم کنی بیام کامنت بزارم و بهت کلی فیدبک خوب بدم:)
-ممنون عزیزم. چه کامنت خوبی بیشتر بیا.
-دربارهی انگیزه مینویسم در آینده
-خواننده محبوب من که حالا تیلور نیست:)) بانو ادل، خانوم لانا دل ری، توری کلی و… در بانوان جایگاه های بالاتری دارند. خانم سویفت مال زمانیه که آدم یاد عشق های دوره دبیرستانش میفته:)
-اون پست زبان محمدرضا فکر میکنم باعث جمع شاید نزدیک به نیمی از بچه ها باشه. در کلیدواژه ای اساسی رتبهی یک رو داره و مطلب خیلی خیلی خوبی هم هست. اگر بگم تاحالا برای محمدرضا احتمالا بیشتر از یک میلیارد تومن آورده مالی داشته احتمالا دور از واقعیت نباشه. منم روزهای اول اون پست خیلی باعث شد که درگیر روزنوشته ها بشم.
دوست عزیز لطفا مثالی که میزنی اول کمی فکر کن ببین کسی از حرفی که میزنی دلخور یا ناراحت میشه یا نه بعد حرفتو بزن این واقعا زشته که لحن حرف زدن یه ملیت دیگه رو مسخره میکنی .
آره من اشتباه کردم هرچند صرفن اینجا نقل قول کرده بودم از دوستانم و قصد مسخره کردن نداشتم. به هرحال از این بابت عذر می خوام.
سلام صدرا
خسته نباشی…بالاخره نوشتیش :))
روزانه بلاگت رو چک میکردم تا بخونم این مطلب رو
مثل همیشه عالی و باحال!
دمت گرم..حتما اجراش میکنم ♥♥
خودم دقیقا یک همچین روشی تو ذهنم بود…اما ایده ی ممرایز و اکسلش خوب بود♥_♥
یه سوال
الان مثلا کورس ۳۰۰۰ تایی یا ۵۰۴ ممرایز ترجمه فارسی نداره؟
فقط همونی ک اول ک ثبت نام میکنی داره رو داره برای فارسی زبان ها؟
ممنون.
ثبت نام کن. برو تو تب کورس ها. در ستون سمت چپ ازت میپرسه به چه زبونی صبحت میکنی میگی فارسی بعد میگه چی میخوای یاد بگیری میگی انگلیسی بعد همه کورس های فارسی رو میاره که تنوع و تعداد خوبی هم دارند.
سلام؛ چقدر کارای مهندسی شده تون برام جالبه، مرسی که فایل لغات خودتون رو گذاشتید. حتما ازش استفاده می کنم.
ممنون:)) البته فکر میکنم شما غیر از مهندسی، دیروز یه اون روی دعواگر من رو هم تو اون گروه کذایی دیدید:))) فایل لاگ رو هم میذارم. یه پست لازم داره که در دست کاره.
نه والا؛ باشگاه کتابخوانی منظورتونه؟ اونم حتما یه مصلحتی درش بوده 🙂
من هم مثل خودت، هیچوقت کلاس زبان نرفتم (حتی اون دو ترم رو :دی)
زبانم تو مدرسه و دانشگاه خیلی خوب بود همیشه و نمره خوبی میگرفتم، ولی بیشتر از اون هم بلد نبودم. سال دوم دانشگاه بودم و به صورت تفریحی، خبرنگاری ورزشی میکردم و اون سال، تیم والیبال اورمیه یه سرمربی صرب آورده بود. یه روز که رفته بودم سالن و اون مربی هم اومده بود، خودم رو متقاعد کردم که برم باهاش گپ بزنم و خودم رو بهش معرفی کنم. اون بیچاره هم انگلیسیش چندان پرفکت نبود (و تو اون دیدار اول نفهمیدم البته). رفتم بعد سلام و احوالپرسی، خواستم یه وقت واسه مصاحبه بگیرم (که قبلش آماده باشم و چندتا سوال طرح کنم و انگلیسیشون رو حفظ کنم حداقل) که منظورم رو درست نتونستم برسونم و فکر کردم همون لحظه میخوام ازش مصاحبه کنم :/ خلاصه گفت که آماده مصاحبه است و میتونم سوالام رو بپرسم. نمیدونی با چه مصیبتی ۷-۸ تا جمله سرهم کردم و دو سه تا سوال ورزشی ازش پرسیدم. مثلا تو یکی از سوالا، کلمه «بعدی» رو هرچقدر فکر کردم نتونستم پیدا کنم. در حالی که هر روز موقع نصب نرمافزارها، دویست بار دکمه next رو میزدیم :دی
من معمولا مشکلی توی دایره لغات نداشتم و از خیلی وقت پیش، لغتهای خوب زیادی میدونستم. متنها و مقالات انگلیسی رو هم با کمترین دردسر میتونستم بخونم. ولی توی درک حرف زدن افراد، توی نوشتن و صحبت کردن ضعف داشتم. مهارت گوش دادن رو با دیدن فیلمهای زبان اصلی و گوش دادن به آهنگها خیلی بهترش کردم. این روزها، هر روز یه ساعت پادکست تخصصی (دیتاساینس، ماشین لرنینگ و مارکتینگ) به زبان انگلیسی گوش میدم و تقریبا هیچ مشکلی ندارم باهاشون.
برای نوشتن، کار خاصی نکردم متاسفانه و هنوز ضعف دارم. هر چند چندبار نوشتهها و ایمیلهام رو بقیه دیدن و گفتن خوب مینویسی نسبتا. ولی همون پرفکشنسیم، اذیتم میکنه تو این یه مورد.
برای صحبت کردن هم از تکنیک shadowing میخوام استفاده کنم به زودی (امیدوارم شروع کنم :دی). یعنی یه مکالمه یا صحبتی رو میشنوی و باهاش تکرار میکنی. شنیدم که خیلی میتونه کمک کنه. هر چند، داشتن یه پارتنر که سطح زبانش باهات تقریبا یکی باشه و باهاش از روزمرگیها، به انگلیسی صحبت کنی خیلی خیلی مفیدتره و من هنوز نتونستم چنین پارتنر پایهای رو پیدا کنم.
یه نکتهای هم که هست، استفاده از دیکشنری انگلیسی هست. دیدم توی شیت، معنی لغتها رو فارسی نوشتی. اگه معنی لغات رو از دیکشنری انگلیسی، و به انگلیسی بنویسی و یاد بگیری، خیلی کمک میکنه کاربرد اون لغت رو هم بهتر متوجه بشی و زودتر یاد بگیریش.
اوه چه نقطه شروع جالبی داشتی. تکنیک سایه هم تکنیک خیلی خوبی به نظر میرسه. منم تو فکرشم. پادکست ها رو اخیرا بی مشکل تر گوش میکنم. خوبی پادکست تخصصی ها اینه که با اکثر کلماتش آشناست آدم از قبل ولی بعضی پادکست های اسپاتیفای مثلا که عمومی ترند یکم به مشکل میخورم گاهی. درمورد این شیت هم اون مال حدود یک سال و نیم پیشه و آغاز قضیه. فایل های جدیدتر تغییراتی کردن و انگلیسی نوشته شدن معانی. حس کردم شاید اگر کسی بخواد تازه شروع کنه یکم سخت بشه براش اگر از معادلهای انگلیسی استفاده کنه. پادکست هایی که گوش میدی رو هم اگر فقط اسمشون رو بگی خیلی ممنون میشم. :* 🙂
پادکستهایی که من بیشتر گوش میدم اینان:
Linear Digressions
Machine Learning Guide
The art of paid traffic
Career tools
Artificial Intelligence in Industry
Singularity.FM
Talk Python to me
Data Skeptic
The O’Reilly Data Show
چندتا دیگه هم تو لیستم هستن که حواسم به اپیزودهای جدیدشون هست و اگه عنوانش و توضیحاتش برام جذاب باشه گوش میدم
چون همینها محتوای زیادی دارن و همین الان اپیزودهای گوش نکرده زیادی دارم، فرصت نمیکنم برم سراغ عمومیترها (هر ماه تقریبا ۲۵-۳۰ ساعت پادکست گوش میدم)
راجع به هر کدوم خواستی بیشتر بدونی یا پیداشون نکردی، بهم بگو
(کاش یه تیکی بود آخر کامنتها، تا وقتی بهش جواب دادی بهمون ایمیل میداد و متوجه میشدیم)
ممنون سعید جان.
این قالب وبلاگ ما، شاکی خیلی داره ولی برعکس بعضیا:)) ما انتقاد پذیریم روش کار میکنیم.
ممنون در مورد پادکستا. در سفر برگردم حتما زمان مناسب میذارم یکی یکی بشکافمشون.
سلام.فوق العاده بود برای منی که به این فکر میکردم ایا ۳ تومن بدم و در عرض ۲ سال انگیلسی رو مسلط بشم یا خودم یاد بگیرم.
یه نکته که حقیقتا بهش افسوس خوردم اینکه شما خیلی توانایی حل مساله و مشکلتون خوبه.من واقعا الان چند ساله درگیر این هستم که کلاس برم یا خودم بخونم هنوزم به نتیجه نرسیدم:|
ولی شما سریع نتیجه گیری و اقدام کردی.غبطه خوردم
من توی درس خونونم هم همیشه همین طورم.تا بیام فکر کنم چه کتابی و جزوه ای بخونم و به چه روشی ترم تمام شده و من باید تندتند برای امتحان درس حفظ کنم
با اینکه تو سیستم و ممرایز و این روش ها قطعا بهتر و امروزی تر هستش من ولی کاغذ رو بیشتر دوست دارم و احتمالا به کاغذ پناه ببرم
به عنوان یه ادم وسواسی!الان این سوال برام پیش اومد اگه طبق اهنگ و فیلم کلمه یاد بگیریم ایا این کلمات فطعا جز پرکاربردها و اون ۲۰ درصد هست؟
برای تلفظ صحیح هم میشه از دیکشنری صوتی استفاده کرد.
نهایتا خیی ممنون واقعا کاربردی و مفید بود:)
مرسی ممنون. با این حجم از ناشناسی راحت نیستم. آدم فکرش هزارجا میره. اگر غیرناشناس تر کامنت بذارید خیلی خوب میشه.
در مورد این که طبق فیلم آهنگ اگر گوش کنید آیا جز اون بیست درصد هست؟
پایه سوال مشکل داره. اولا که اون بیست درصد رو به شکل دقیق کسی نمیتونه مشخص کنه. دوما حالا فرض مثلا ۲۰۰ تا لغت عامیانه بیشتر یاد بگیرید به جایی بر نمیخوره که. سوما بپرید تو حوض عمل اینا حرفایی هست برای به تعویق اندازی. وقتی به لغت هزارم برسید دیگه به این افکار قبل از عمل خواهید خندید.
منم از کاغذ استفاده میکردم اولش. ولی سخت شد برام. هرطور راحتید برید ولی ترس از کامپیوتر نداشته باشید، کاغذ هم مقدس نیست.
منم برای تلفظ صحیح از همین ابزارها استفاده میکنم. برای بحث کمال گرایی مثال زدم.
عالی. وری عالی.
متشکرم:))
صدرا جان نرم افزار زبان شناس هم یک جور خوب و ارام و بدون دردی چند ماهیه که منو هل داده توی حوض زبان… روزی یه ربع بیست دقیقه وقت میذارم ( تقریبا هر روز) در پنج قدم که خودش پیشنهاد میده متناشو مرور میکنم و خیلی خوبه…
ممنون شائبه ی حمایت مالی پیش میومد اسم نبردم. بله اپ خوبی بود در نگاه اول.
سلام. مطلب خیلی خوبی بود.
من خودم برای افزایش دامنه لغاتم و یادگیری مروری لغات ۵۰۴ و ۱۱۰۰ از سایت زبان افزا استفاده می کنم. گفتم معرفی کنم شاید به درد بقیه هم بخوره.
در مورد تلفظ هم یه توضیه خواهرانه دارم به دوستان. حقیقتش من خودم برای این که کارهام زودتر پیش بره و دلایل دیگه، هیچ وقت به تلفظ دقت نمی کردم و فقط معنی کلمات رو یاد می گرفتم. و تا همین چند وقت پیش هم هیچ مشکلی برام پیش نیومده بود. از اونجایی که دائما در حال مطالعه و خوندن مطالب و مقالات انگلیسی هستم، عملا انگلیسی رو نزدیک به فارسی (خصوصا در مطالب تخصصی حوزه کامپیوتر و آی تی) متوجه میشم و فرقی بین اونها برام نیست. ولی جدیدا به مشکل خوردم. درسته که اگر آدم توی یه جمع دوستانه اشتباه تلفظ کنه مشکلی پیش نمیاد ولی آینده رو نمیشه دید. شاید نیاز پیدا شه که توی یه جمع تخصصی و آکادمیک آدم سخنرانی انگلیسی داشته باشه و یا حتی جلوی استاد خودش نیاز باشه بعضی کلمات رو بگه. این جاهاست که میبینی شاید بعضی از کلمات بدیهی رو نتونی درست تلفظ کنی و این خیلی بده. از طرفی اصلاح تلفظ های اشتباه هم خیلی کار سختیه چون تو حتی نمی دونی که اشتباهه و از اول همون جور توی ذهنت بوده. به نظرم آدم باید به موازات معنی روی تلفظ هم کار کنه. زیاد وقت نمی گیره ولی می ارزه.
در مورد نوشتن هم صحبت شد. من جدیدا نیاز به نوشتن هم پیدا کردم و جالب این جاست که ابتدا شاید آدم بترسه ازش ولی بعد می بینی که نوشتن زیاد هم سخت نیست. خوندن زیاد، نوشتن رو هم تشهیل می کنه. از طرفی یه خوبی ای که انگلیسی داره اینه که زیاد جملاتش طولانی نیست و همین نوشتن رو ساده می کنه. به علاوه افرادی مثل شما که مهارت نوشتن بالایی در فارسی دارند، برای نوشتن انگلیسی هم سریع تر می تونن عمل کنن.
از افزونه یا اپ هایی که با کپی کلمه رو ترجمه می کنن هم دوری کنید. به شخصه نشده یه کلمه با این روش ترجمه تو ذهنم بمونه.
یه مشکل دیگه ای که من تو فهمیدن مطالب یا بازی و فیلم ها دارم همینه که هشتاد درصد معنی کلماتی که می فهمم جملات هرز و فحش و مکالمه معمولیه ولی اون بیست درصد داستان اصلیو متوجه نمیشم. در کل باید انگیزه داشت و وقت گذاشت.
با سلام خدمت آقای صدرای گرامی
یک کلام ختم کلام
ممنون
سلام. وبسایت ممرایز بسیار عالی بود . استفاده کردم فقط سوالی که پیش میاد آیا ممرایز به صورت یک اپلیکیشن در دسترس هست؟
بابت تاخیر در پاسخ و تایید عذر میخوام. بله سرچ کنید در استور ها به لاتین، اپش رو پیدا میکنید.
سلام . بله توی همین کافه بازار هست، به سایتش متصل میشه و خوبیش اینه سوای سایت که انگلیسیه ، این فارسی هم هست 🙂
منم تستش کردم خیلی روش خوبیه
صدرا جان، متن قشنگت رو خوندم و بسیار لذت بردم از قسمت یخ و دریا برای حداقل من که در حوزۀ تخصصی من مطلب به فارسی اصلاً وجود نداره (در سطح کف شاید) اما همیشه دوست داشتم علاقه ام به فارسی را با حفظ کردن اشعار غنی فارسی نشان بدهم اما این به معنای این نیست که قدرت انگلیسی را نادیده بگیریم.
در مورد تلفظ من هم متاسفانه نظر دیگری دارم چون روح زبان را اصوات می دونم
صدرا جان مجدد می گم که خیلی نوشتۀ جالب و دلنشینی نوشتی و سعی خواهم کرد که شما رو به دوستام معرفی کنم
دوستی از کشوری خارجی به ایران آمده بود به من می گفت سه چیز ایرانی ها عجیبه: طرز رانندگی هایمان و تعارف کردن هایمان و سومی هم همۀ ایرانی ها انگلیسی را دوست دارند اما به ندرت شخصی را پیدا می کنی که انگلیسی بلد باشه
پاینده باشی
با تشکر
مرسی صدرا بابت این مطلب اموزنده و مفید
اون قسمت کوه علم خیلی برام جالب بود
یه سوال: ایا بعد از اینکه هر کلمه ۸ تیک خورد باید وارد ممرایز بشه؟
خواهش میکنم. من خودم میذاشتم یه ماه به صورت کامل دوره بشه، بعد کل یک ماه رو وارد میکردم. ولی مشخصا به سلیقه ی خودته، میتونی کلمه به کلمه هم انجامش بدی.
سلام
اولین باره که دارم که کامنت میذارم با اینکه اکثر مطالبت رو خوندم . این هم مثل بقیه مطالبت عالی بود .
خواستم بگم که ما هم یه اپلیکیشن داریم که علاوه بر ۵۰۴ , جعبه لایتنری داره که میتونید خودتون واژه هایی که استخراج کردید رو بهش بدید و داخل جعبه لایتنر بگذارید . با امکاناتی دیگه . بیشتر از این توضیح نمیدم خودتون ببینیدش این هم لینکشه :
https://cafebazaar.ir/app/hsp.leitner/?l=fa
خوشحال میشم ببینیدش همگی 🙂
به نظر منم باید خودمون رو تو بمباران انگلیسی محتوای انگیسی قرار بدیم، مثلا من خودم الان سه چهار ساله که سریال و فیلم ها رو با زیرنویس انگلیسی میبینیم و باید بگم واقعا مفید بوده مخصوصا تو حوزه تلفظ لغات و یادگیری قرار دادن لغات در کنار هم و استرس کلمات و …
خوندن مقالات برگزیده روزنامهها و مجلات هم عالیه. سایتهای نیویورکتایمز و گاردین رو هر روز سر میزنم و حداقل تیتر خبرهاش رو مروری میکنم و بعضا مقالاتی هستند مورد علاقه که ذخیره میکنم در نرمافزار پاکت (pocket) و در وقت مقتضی میخونم. اصن خود پیشنهادهای این نرمافزار عالیه و حالا هرجوری که تونسته و برام مهم نیست دقیقا مقالههای مورد علاقه من که واقعا دارای ارزش هستند رو پیشنهاد میده که علاوه بر انگلیسی بودنش و خواست یادگیری آدم دلش میخواد اون مقاله رو بخونه. خوندن مقاله مزیتی که نسبت به فیلم و سریال داره اینه که میتونی یه جمله رو هی مرور کنی و تو فیلم این کار سخته و باید زود رد شی و ۳ ۴ بار دیدن یه صحنه واقعا عذاب آوره و اینکه رسمیتره و طبیعتا لغات و جملات فیلم و سریال نزدیکتره به زبانی که شاید الان داره تو کشورهای انگلیسی صحبت میشه.
من در رابطه با گوش دادن به آهنگهای انگلیسی با دوستان هم نظر نیستم 🙂
در رابطه با نرم افزار ها هم من با انکی شروع کردم و واقا ازش راضی بودم و هنوز هم هستم و هرچند درست کردن لغات باهاش وقت گیره (البته واسه من که واسه هر لغت یه عالمه وقت میذاشتم) ولی ارزشش رو داشت.
جدیدا هم یه نرمافزار برای گوشی زدم به نام wlingua که عاااالیه فقط گرونه. ۶ ماهش حدود ۱۸۰ تومن ولی قطعا نسبت به کلاس اولویت داره هم زمانی و هم مالی. مثالهاش عالیه. حرف نداره.
همین.
سلامی دوباره بر کتول. پسر متن هات خیلی بلند هستن، ولی در عین حال، به خاطر ادبیاتی که داره، خسته کننده نیست. اینکه آدم از چه روشی برای یادگیری زبان استفاده کنه، خیلی متغیره و هرکس برحسب نیازهاش استفاده می کنه. من هم مثل تو فقط می خوام کلمات بیشتری رو به خاطر بسپرم تا بتونم بهتر مطالعه کنم. الان حدودا ۴۰۰۰-۵۰۰۰ کلمه رو بلدم ولی می خوام بیشتر بشه باز (به خصوص تخصصی ها). حداقل تو زمینه یادگیری کلمات، آخرین راه برای رسیدن به هدف، رفتن به کلاس زبانه! درباره سریال فرندز هم بگم، عزیزانی که دارن این متن رو می خونن، فقط بیگ بنگ تئوری ببینن. فمیلی گای هم خوبه البته 🙂
ممرایز هم عالی بود پسر! واقعا استفاده ازش مفیده. هم محیط روون «خسته نکننده»ای داره، هم ریویوهای به موقعی میاره برات. البته کورس های دیگه ـش هم به نظر خوب میومدن؛ چه برای بقیه زبان ها و چه برای بقیه دروسی مثل HTML و این ها. من همیشه ۲-۳ تا متود یادگیری تو لیستم دارم، بعد از ۳-۴ ماه استفاده از هر کدوم، کم کم ازشون خسته میشم، میرم سراغ بعدی و دوباره یه محیط جدید و جذابیت هاش، بازده ـم رو بالا می بره. همینطوری می چرخم توی این ۳-۴ تا متود و هر موقع یکی خسته کننده شد، میرم بعدی. نمی دونم شاید فقط من اینطوری ام و اصلا شاید مشکل از منه!
و بونس پوینتت هم بهترین پوینت بود =)) خیلی مفید بود. از دیروز تا حالا ۱۰۰ جا همینطور کارم راه افتاده :)) بعد تازه راهی پیش پات نمی ذارن که پرداخت کنی، محتوا رو رایگان بهت میدن :))
متشکرم صدرا جان بسیار مطلب کامل و مفیدی بود. کمی نظر تکمیلی درباره نظر من در آموزش زبان بسیار ساده تر است. من به خودم و برخی از دوستانم میگویم خوب است که بهترین راه را برای آموزش زبان انتخاب کنی ولی فقط یکی را انتخاب کن. مثلا یک دوست می تواند از میان موارد خیلی خوبی که نوشتی یکی را با توجه به شرایطش انتخاب کند و تا انتها همان را ادامه دهد. فیلم، کتاب، نرم افزار، پادکست و … هرکدام را که انتخاب کردی تا انتهایش برو و از پراکنده کاری پرهیز کن. مگر اینکه برای تفریح و موردی.
سلام. اپ ممورایز رو چند روزه نصب کردم و به نظرم از آنکی خیلی بهتره. من همیشه مطالب وبلاگت با فید دنبال میکنم ولی این اولین کامنت منه :). معرفی سایتهای آموزش تایپ ده انگشتی هم خیلی خوب بود برای من. ممنون و موفق باشی
این پست رو میشه چونان یک رفتار عملگرایانه -چنانکه در جریان انتخابات هم چنین بودی- دید؟ :))
مطلب رو خوندم؛ گرچه نپسندیدم اما احتمالاً به درد برخی افراد بخوره.
در مواجهه با یادگیری زبان – و به سان کلی یادگیری هر آنچ – باید این پرسش را از خویشتن پرسید که این یادگیری برای چه هدفیست؟
با نگاهی به پاسخ ِ این سخ، میتوان پاسخدهندگان را به گروههایی تقسیم کرد.
برای نمونه گروهی آندستهاند که هدفشان چیزهای پیشپاافتاده است مثلاً دیدن بازیتاجوتخت بدون زیرنویس یا شنیدن آهنگی از تیلور سویفت و لذت بردن از آن 🙂
از دیگر سو هستند کسانیکه هدفشان از یادگیری زبان بسیار عمیقتر است و این همانجاست که نیاز به کمالگرایی دارد. (عمیق را در معنایی تعریفنشده بکار میبرم)
شما ظاهراً معنای کمالگرایی را آنسان که بایسته است نیاموختهاید. ظاهراً کمالگرا در نگاه شما فردیست که به دقت به تلفظ صحیح واژگان دقت میکند و وسواس شدیدی در املا و به خاطر سپردن واژگان دارد. تا اینجای کار درست است؛ نکته اینجاست که در نگاه شما این فرد موفق نمیشود و کار را نیمهکاره رها میکند.
اشتباه شما کجاست؟ آنکه وقتی آن فرد کار یادگیری را نیمهکاره رها کرده، بایستی او را از دایرهی کمالگرایی خارج کرد. او تنها یک فرد نگونبختی است که ظرفیت خود را نمیداند.
با روش شما نمیشود برخی کارها را کرد.
مثلاً مایلم بدانم اگر کسی با این روش شروع به یادگیری زبان آلمانی کند چند سال بعد (یا چند دهه؟) میتواند پدیدارشناسی روح ِ هگل را بخواند؟
یا اگر یک انیرانی با این روش شروع به یادگیری پارسی کند چقدر میطولد (طول میکشد) که خاقانی بخواند یا از نثر زیبای ناصرخسرو لذت برد؟
کسیکه با این روش انگلیسی آموخته آیا میتواند اولیس ِ جویس را بخواند؟
مثال های بالا از برای چیست؟ برای اینکه بدانی برخی کارها را با سرسری گرفتن و کمدقتی و خودمانیبازی و بسط فرهنگ ِ کوتولگی (کوتولگی از کلیدواژههای نیچه است) نمیتوان به سرانجام رساند.
خوش داری نمونهای از کمالگرایی را نشانات دهم؟
برو و ترجمهی میرشمسالدینادیبسلطانی از منطق ارسطو، سنجش خرد ناب، هملت و… را بخوان تا بدانی روش تو -و روشهای اینچنینی که به تازگی مد شده و جستار خود را با حمله و آفند به گرامر میآغازند- کارا نیست و تنها به درد آهنگگوشیدن میخورد. (گوشیدن= گوش دادن ،همچون نوشیدن.)
در ضمن، گفتمان به معنای گفتوگو نیست.
با مهر.
الف.
من کجا گفتم گفتمان به معنی گفتگو هست؟ //دقت خوانش متنت در همین اندازهست، مستر کمالگرا.
/////////////////
تمسخر رای دادن در انتخابات: شما که رای ندادی بفرمایید حال چه کنیم تا بکنیم؟ بیرون گود واستاده میفرماید لنگش کن. اسکین این د گیم که میگن همینجاست دیگه. الان هم چون ناشناسی هزارویک ادعا میتونی بکنی در مقابل حرف من که تو از کجا میدونی من هزینه ندادم و فلان که خب پاسخی ندارم برات. خوش باش باسبک مبارزهت. اون چپ دیگه نوشته عملگرا احمدی نژاد بود:)))))) یه لحظه محاسبه نکرد احمدی نژاد به ایدههای چپی و سوسیالیسم نزدیکتر بود تا عملگرایی:)). بسیار شبیه به همید. از نبودن پاتون تو بازی ( یا حداقل جهانبینی که تصور میکنه پاش تو بازی نیست) و منزه طلبی رنج میبرید. بذارید ما گل بازی مون رو بکنیم دستامون کثیف بشه. شمام به مبارزه عملگرایانه تون که شامل هر چهارسال رای ندادن هست ادامه بدید. خسته کننده ست این بحث برام.
///////
تمسخر عملگرایی: عمیقا دوست داشتم، دنیا این فیچر رو داشت که در سن و سالی مشابه آدم ها هم رو بتونن ملاقات کنن. مثلا فارغ از اختلاف سن، بنده و شما در بیست و سی و چهل سالگی هم رو ببینیم و ببینیم نتیجه استراتژی های متفاوت برای زندگی به چه چیزی منجر شده. در همهی جوانب( از فهم جهان ، تا دستاورد های مادی تا این که حرف هامون چقدر معتبره و چقدر خریدار داره) بعد اونجا که دیگه پشت نقاب پنهان نبودی، خود به خود فقط یک نفر حرف خواهد زد و اون یکی باید سعی میکرد دیدگاهش رو نسبت به زندگی ارتقا بده.
///////
اون لحظه که نوشتی دیدن تاج و تخت بدون زیر نویس و گوش دادن تیلور سویفت و گفتی اینها کارهای سطحی هستند، عمق حماقتت رو واقعا برام روشن کردی. با متر و معیار کدوم موجود ماورایی دیدن سریال و گوش کردن آهنگ پاپ سطحی هست و یکسری کارهای دیگه غیر سطحی؟ مشکل بعضی روشنفکرای ما اینه که اساسا نمیتونن تحمل و تصور کنند که مردم عادی هم میتونن احساسات داشته باشن، میتونن شاد باشند و برای بدست آوردن اینها نیاز به خوندن فلسفه ندارند. هورمون هایی که تو بدن اون ها ترشح میشه تو بدن شمام ترشح میشه، شمام یه موجود زیستی هستی، روی سیاره که هیچجای دنیا نیست. حامل خبر بدی هستم: خاص نیستی. متاسفانه اثر تو بر جهان با اثر یه مادربزرگ بی سواد بر جهان مساویه: هیچی. و هیچکس، تاکید میکنم مطلقا هیچکس نمیتونه بگه کدوم روش برای رسیدن به شادی فاخره. کدوم وقت گذرونی سطحیه و کدوم نیست. جمع کن این حرفها و دسته بندی فاشیستی رو. اگر کسی که تیلور سویفت گوش میکنه سطحیه، اونی که معتقده چون آهنگ دیگه ای گوش میکنه برتری داره، یه سطحی دیگهست با این تفاوت که پرمدعا و حال بهم زنه. کسی فکر میکنه خوندن نیچه اون رو از یه کامپیوتر زیستی دیگه (که جفتشون بر حسب اتفاق خودآگاهی دارن) برتر میکنه، در واقع فقط یه ادعا از بقیه بیشتر داره، که خب حال من یکی رو بهم میزنه. اسمش تفاوت سلیقهست اقایان نه برتری ذاتی. هرچندکه خودم هم سلیقهم به اسباب بازی های روشنفکرانه نزدیک تر باشه.
//////////////////////
بنده کی گفتم زبان آلمانی یا فارسی با این روش یاد بگیرید؟ در مورد زبان انگلیسی حرف زدم به این دلیل ساده که کاری بود که خودم انجامش دادم. اسکین این د گیم که متاسفانه بویی ازش نبردی،سعی کردم یه زبان دیگه بااین روش یاد بگیرم موثر نبود. عنوان رو بخون آقای کمالگرا: یادگیری زبان انگلیسی، نه فارسی یا آلمانی.
فرهنگ کوتولگی هم مثل میانمایگی از چرندیات تولید شده چپی هاست. یعنی یک ماهستیم که بقیه بیشتر میفهمیم، یک ما هستیم که برتریم، درواقع آن <<ما>> مهم است نه باقی. ما که تیلور سویفت گوش نمیکنیم، خندوانه نمیبینیم و شهرزاد را سخیف میدانیم. استفاده از یکی از این لفظ ها کافیه که باقی حرف های گوینده رو نشنوم. بوی گند فاشیسم از کسانی که پرچمدار روشنفکری هستن. تناقض در سطح آزاده نامداری. حال بهم زن، نفرت انگیز. خوش باشید برترها.
///////////////////////////////////////////
آنچه که من اینجا گفتم، عملیاتیتر کردن ایدههایی بود که شعبانعلی گرفتم، در لینکی که بهش دادم میتونی بری بخونی. کتاب هایی که شعبانعلی میخونه کتابهای سطحی ای هست؟اوکی من الان به روانی نمیتونم شکسپیر بخونم ولی اگر بخوام خواهم توانست. چرا نمیکنم؟ الان در اولویتم نیست. الان اگر کتاب ابوالفضل بیهقی رو هم بردارم شاید نتونم نصفش رو بفهمم، بهش افتخار نمیکنم ولی الان اولویت های مهمتری از جان الویس خوندن و بیهقی خوندن دارم. اگر کسی با این روش به سطح متوسطی رسیده باشه، دیگه نمیتونه پیشرفت کنه؟ چرا نتیجه گیری احمقانه میکنی از متن؟ من میگم استارت خوبی میخوره با این روش، بعد که ماشینت روشن شد، هرجا خواستی بری برو. من مخاطب متن رو اولش مشخص کردم، اومدی دسته بندی جداگانه میکنی میگی بدرد این ها میخوره، بدرد اونها نمیخوره. به تو چه اصلا. کی بهت صلاحیت لیبل گذاری رو مخاطب رو داده؟ تو مملکتی باده ملیون گرسنه، چند نفر میخوان شکسپیر بخونن، چند نفر نیاز دارن کمی به زبان انگلیسی تسلط پیدا کنن تا بتونن کاری با حداقل حقوق پیدا کنند؟ چنان از جامعهت و دنیای واقعی دوری که بابت هر ثانیهای که بابت نوشتن این کامنت تلف کردم، تا آخر روز عذاب وجدان خواهم داشت. گت د فاک اوت اف هیر.
۱٫ من نه ادعای چپ بودن کردم نه روشنفکر بودن؛ اگر چه این دو رو لزوماً بد نمیدونم؛ اما تو شروع به برچسب زدن کردی.
۲٫ نوشتم دیدن بازیتاجوتخت پیشپاافتادهست. نگفتم سطحی. سطحی و پیشپاافتاده فرقی ندارند با هم؟
۳٫ خندوانه؟ شهرزاد؟ چه ربطی به سخن من داره؟
۴٫ من سخنم رو با «با مهر» تمام کردم شما با «گت د فاک اوت اف هیر».
۵٫ پاینده باشی.
سلام صدرا
مطلبت جالب بود و ربطش به باج افزار ها جالب تر . میدونستی که یکی از کاربرد های بیت کوین خریداری باج افزار ها بوده؟خوشحال میشیم مطلبمون راجع به بیت کوین و علت دستگیری مدیر وبسایت بی تی سی ای را بخونی.
قربانت
پ.ن:در ادامه میخواستیم بگیم که خیلی باحالی صدرا .ما هم فرندز می بینیم و چندلر جز شخصیت های مورد علاقه مونه.
الان که دارم کامنت مینویسم چند روز از موقه ای که متن رو خوندم گذشته. یادمه خوب نوشته بودی فقط با یه قسمتش موافق نبودم. شاید ما زیاد نتونیم تعیین کنیم کدوم مهارت زبان بیشتر به دردمون میخوره. اما اگه برامون مسجل بشه که بازدهی تلفظ، به اندازه دایره لغات نیست اونموقه حرفت کاملا درسته و طبیعیه که وقت بیشتری برای تسلط بر لغات بیشتر بذاریم.
ماجرایی که برای خودم اتفاق افتاده رو نقل میکنم.
یه جایی بودم که دکتر مولر رییس دانشگاه درسدن آلمان (که با بیش از ۱۵۰۰ نفر هیات علمی از بزرگترین دانشگاههای جهانه ) حضور داشت. لازم شد حرف بزنم. بعد از حرف زدنم دکتر مولر فکر کردن که زبان مادرزادیم انگلیسیه. در مورد ملیتم چه فکری کردن نمیدونم.
خودم میدونستم دایره ی لغاتم نسبت به کسایی که قبل و بعد من صحبت کردن خیلی کوچکتر بود اما حرف زدنم دو حسن داشت. یکی اینکه به همون لغات اندک کاملا مسلط بودم و میدونستم کدوم ، کجا به کار میره و روون صحبت کردم. (کماکان همونجوریم اما دارم لغت بیشتر هم یاد میگیرم. ) حسن دیگه، تلفظم بود. به گونه ای که ایرانی بودنم رو یه خورده سخت قبول کردن. هر چند که بعضی ایرانیا انگلیسی رو فوق العاده قشنگ تلفظ میکنن و در کل نسبتا خوبیم.
خلاصه اینکه شاید باورت نشه اما به همین سادگی ، تلفظ خوب لغات — و البته در کنارش یکی دو مورد دیگه — میتونست باعث بشه الان آلمان کار و تحصیل کنم اما تصمیم گرفتم مهندسی نفت رو ادامه ندم.
حرف تو رو درک میکنم که ( شاید ) همون میزان زمان که برای تلفظ بهتر صرف میشه میتونه اگه برای جنبه ی دیگه ای از زبان انگلیسی صرف بشه مفید تر باشه. حرف و نتیجه ی داستان من هم اینه که شاید تلفظ در یه موقه برات غوغا کنه.
شاید تسلطت بر همون لغات اندک.
شایدم همون دونستن لغات بیشتر.
ممنون از مطالب خوب شما. تقریبا همه اش منطبق با تجربیات خود من هم هست. من برای حفظ کردن از نرم افزار انکی (و انکی دروید) استفاده می کنم. اول زبان رو با ۵۰۴ شروع کردم. بعد از اون بنا به اجبار درسی و انگیزه علمی اینقدر در مقالات انگلیسی غرق شدم که زبانم تقویت شد.
بالاخره رو کردی این پست رو …
خیلی ممنون از اشتراک تجاربت …
درگیر شدن با محتوای انگلیسی خودش روش مناسبی هست. به خاطر نیازی که به مطالب تخصصی حوزه وب داشتم که ترجمههای مناسبی تو وب فارسی نبود مجبور شدم این موضوعات رو از طریق منابع خارجی دنبال کنم. نتیجهاش این شد که الان پستهای مرتبط با این حوزه رو به راحتی میتونم متوجه بشم.
الان هم برای اینکه دایره لغاتم رو افزایش بدم و با تلفظ کلمات هم بهتر آشنا بشم دیدن فیلم رو تو برنامههام دارم.
سلام ممنون از پست خوبت و معرفی سایت memrise اگر بخوام یک سری لغات همراه با تلفظش رو به memrise اضافه کنم باید چیکار کنم؟:)
اضافه کردن لغات رو که توی متن توضیح دادم ولی تلفظ چون نیاز به اپلود فایل صوتی داره فکر نمیکنم بشه به صورت چندتایی انجامش داد.
سلام خیلی خوب بود! بخصوص ممرایز!
من از وقتی دیدم سایت رو روزی حداقل یک ساعت باهاش کار میکنم! واقعا خوب بود
بازم ممنون
سلام اقا چرا این فایل گوگل شیتس که گذاشتین معنی لغات توش نیست :))) لطفا اگه بازم از این فایل ها دارید بذارید
دمتون گرم 🙂
یه گروهی هم هستن (یعنی بودن) به نام ۱۲۷
که توی یکی از آلبوم هاشون به اسم “خال پانک” چندتایی از آهنگ هاشون رو به انگیلیسی هم خوندن … یعنی یه بار فارسی خوندن و با همون ریتم و ملودی یه بار هم به انگیلیسی خوندن … من چون فارسی هاشو گوش داده بودم، موقع گوش دادن به انگیلیسیش توی ذهنم ترجمه میکردم و متوجه معنی میشدم .. و خب همزمان تلفظشم میفهمیدم و لذت از موزیک هم که دیگه هیچی 🙂
کار این گروه به نظرم جالب بود … گفتم درمیون بزارم:)
سلام دمت گرم از اینکه انقدر خوب راه و نشون دادی، من امروز میخوام شروع کنم، ایشالله نتیجه که گرفتم میام دوباره کامنت میذارم که بدونی تاثیرگذار نوشتی، ممنون 😉
واقعا مطلب جالب و خوبی بود. ممنونم
تقریبا کارهایی که شما انجام دادین رو منم تو چند سال اخیر انجام دادم و الآن برخلاف برادرم متون آی تی به زبان انگلیسی رو تا ۸۰ درصد متوجه میشم. میتونم براحتی کتاب های حوزه آی تی رو به زبان انگلیسی بخونم. چیزی که برادرم رو بشدت رنج میده، چون هیچ گونه منبع فارسی خوبی در رابطه با میکس و مسترینگ به زبان فارسی وجود نداره و اکثرا انگلیسی هستن.
در مورد ممرایز هم بگم که عالیه. دوسال قبل که شروع به یادگیری زبان کره ای کردم تا الان کلی بهم کمک کرده و دستم رو گرفته. ممنون که شما هم به بقیه معرفیش کردین. منم تا جایی که بتونم به بقیه معرفی می کنم. یه دوره ای هم بین همکارها مسابقه ممرایز ۵۰۴ لغات داشتیم. یادش بخیر
سلام
ممنون بابت مطلب خوبت هرچند سرویس شدم تا به آخرش برسم :دی
ی سوالی سرویس ممورایز برای شروع انگلیسی میگه یک زبان را انتخاب کن. زبان مادری را باید چیزی به جز انگلیسی انتخاب کنی!! و طبیعتا فارسی نداره. انگلیسی هم نمیتونی انتخاب کنی!!
چه باید کرد؟
سلام برید توی سایتش هرچی میخواین انتخاب کنید و بعد از اپلیکیشنش استفاده کنید 🙂
مقاله جامع و مفیدی بود. درود بر شما!
با سلام،مقاله مفیدی بود سپاس گذارم.
سلام اینم فایل گوگل شیتس من :))
https://docs.google.com/spreadsheets/d/1BFLAmXB81CdP1UAb_eFnuULLMGs2HierqA9Ape7fKig/edit?usp=sharing
https://www.memrise.com/course/1981162/5000-most-common-english-words-3/
سلام صدرا
میخواستم بدونم کورس هایی که تو ممرایز ساختی اسمشون چیه؟
سلام اطلاعات عالی به نظرم آمدن ولی نمیدانم چقدر عملاً قابل استفاده و کاربردی باشن خصوصاً که این برنامه ممریز اصلاً زبان فارسی ندارد
جایی که باید زبان مادرزادی خودمون رو انتخاب کنیم اصلاً زبان فارسی ندارد
چه زبانی به جای فارسی انتخاب کنم ؟ عربی؟
Kh jalebe shoma ba eshtiagh umadi in hame etelaate dorosto k aslan klishei nist kh sadeo karbordi dar ekhtiare hame gozashti
Vaghean har pishrafti haghete…. damet garm
سلام. عالی بود مطالب…من دقیقا زبان و اینجوری خودم از طریق فیلم و آهنگ و تعامل با ادمای انگلیسی زبان یاد گرفتم و واقعا هم جواب داده چه دوستای ایرانی چه خارجیم همیشه متعجب شدن که چجوری تونستم بدون کلاس به این سطح برسم (من سطحم تقریبا متوسطه یعنی تقریبا چیزی بین B1 تا B2 هستم). خلاصه که بهترین راهه بنظر من این مدل از خودآموزی…
فقط شما گفتین توی سه ماه حدود سه هزار کلمه یاد گرفتین و من توی متن خوندم که روزی بیست کلمه یاد گرفتید…که خب خیلی کمتر از سه هزار کلمه در سه ماه میشه!
من برای آیلتس دارم میخونم و یه لیست تقریبا ۴۰۰۰ تایی دارم که لغت های اساسی برای آیلتس هستن. میخوام بدونم یادگیری نهایتا روزی چندتا کلمه امکان پذیره بنظر شما؟ چون با بیست تا کلمه در روز من ۴ ماهه حدود دوهزار و خورده ای کلمه یاد میگیرم اینجوری که تو این وقت کم (من حدود ۴ ماه کلا تقریبا فرصت دارم) جواب منو نمیده…
سلام صدرااای عزیزممنون ازمطالب باارزشت خیلی خوشحالم که پیدات کردم وخیلی ناراحت که چقدردیردوست عزیزسپاس اززحماتت مطمئناکمک بزرگی به خیلیاازجمله من کردی موفق باشی???
شاید باورت نشه ولی همشو خوندم ?
واقعا ممنون خیلی مفید و بدردبخور بود ❤
۱-با اینکه بیشتر از سه یا چهار ترم کلاس زبان رفتم اما همیشه با معلم زبان چهارم دبیرستانم موافق بودم که می گفت نهایتن لازم است شما یکی دو ترم (یا شاید سه چهار ترم) کلاس زبان بروید. آن هم برای یادگیری A B C و یه سری موارد بیسیک و بیشتر کلاس رفتنتون باعث میشه به تدریج حیاط آموزشگاه بزرگتر بشه یا شعبه ها بیشتر بشه یا سمند مدیر آموزشگاه بشه پرادو:)))
۲- در دوران دبیرستان دو دوست داشتم که یکی از آنها چندین سال کلاس رفته بود و لهجه و لحن خوبی هم داشت و بدیهتن تلفظ ها را هم بسیار خوب ادا می کرد. در طرف مقابل اون فردی بود که در تلفظ ها بسیار اشتباه می کرد و انگلیسی صحبت کردنش معروف بود به افغانی حرف زدن:دی اما در عوض “انگیزه” زیادی برای یادگیری داشت . کلی کلمه هرروز یاد می گرفت و وکب خیلی خوبی داشت و مهم تر از همه اینکه از اشتباه کردن و مسخره شدن نمی ترسید (یا لااقل در مقابل نهایتن یک جمع سی نفره). اون دوست اولم بعد از مدتی کلاس ها را رها کرد. الان که دارم به جایگاه زبانی این دو نگاه می کنم و نحوه برطرف کردن نیازهای زبانیشون و مدل ذهنی اشون در مواجهه با مسائل مختلف زندگی نگاه می کنم به نظرم میاد در هرکاری مهم “انگیزه داشتن” است و اگر نگویم همه ی ماجراست می تونم بگم یه درصد عظیمی اش رو تشکیل می ده.
۳-به شخصه باید بگم پیشرفت اولیه زبان با همین گوش کردن به خواننده محبوبمان (حالا هرچه قدر هم خز مهم نیست:دی ) یا دیدن فیلم های مورد علاقه مان خیلی کمک می کنه ولی سریالی که اپیزود های کوتاه داشته باشه خیلی خوبه به نظرم. فرزندز باشه که دیگه از همه بهتره:) یا مثلن ریک اند مورتی .
۴-یکم بی ربطه به این پست اما سه چهار سال پیش اولین باری که با محمدرضا شعبانعلی آشنا شدم ماجرا به همین پست زبان انگلیسی اش برمی گشت و سرچ من درباره یادگیری زبان انگلیسی و بعدش هم مرتب خوندن روزنوشته ها و … و خب قاعدتن خوشحال بودم (وهستم) که با ایشون آشنا شدم و این حرف ها اما داشتم فکر می کردم الان چقدر اوضاع متفاوته. کلی آدم بیشتری دارن وبلاگ می نویسن که یه عده خوبیشون از محمدرضا انگیزه گرفتن(و البته خیلی هاشون هم از قبل می نوشتن) و این که مطالب اکثرشون بسیار خوب و قابل تامل هستن (منظورم اینه که اَوریج سطح وبلاگ ها از اون موقع تا الان خیلی بالا رفته. البته بازم حرفم شاید چرت باشه چون وبلاگ هایی که الان می خونم با وبلاگ هایی که اون موقع می خوندم فرق داردن و نه من امروز همه اون وبلاگ ها رو دیدم و نه دیروز وبلاگ هایی که الان می خوانم(البته اگر وجود داشته باشند) و اینکه شبکه های اجتماعی هم اون موقع به گستردگی الان نبودن. اینکه شبکه های اجتماعی باعث شده یه عده که مزخرف می نوشتن تو وبلاگ هاشون، از این فضا کوچ کنن از این نظر خوبه که قاعدتن باعث میشه یه چندوقتی اوضاع وب بهترشه اما بعدش که همه کوچ کنن خیلی بد شه و کلی مزخرف دیگه) به هرحال این همه پرگویی بی ربط همش برای این بود که بگم با اینکه تا حالا برات کامنت نذاشته بودم اما نوشته هات رو می خونم و خیلی هاشون رو هم دوستشون داشتم. گفتم بهت بگم از این به بعد هم باید تحملم کنی بیام کامنت بزارم و بهت کلی فیدبک خوب بدم:)
خوشم میاد از کسی که بدونه چشم داشتی فقط به فکر پیشرفت هموطنانشه واقعا انگلیسی ماهیگیری هست کسی که بلد نباشه در نهایت از گشنگی میمره
متاسفانه من زبان مادریم کوردی هست(افتخارم میکنم ولی حقیقتیه که منم دوست داشتم زبان مادریم یک زبان بین المللی باشه باید بدونید چی دارم میگم) و بنا به اجبار زبان دومم هم زبان رسمی کشور یا همون فارسیه صدرصد در دنیای تکنولوژی و بروز علمی و غیره هیچ حرفی برای گفتن ندارن و منابع فوق العاده محدودی واسشون وجود داره اون بخششم مربوط به پارسی زبانان میشه همین اصلی ترین انگیزه برای فرا گرفتن زبان سومم هست یعنی انگلیسی
صدرا جان خیلی ممنونم ازت فوقالعاده ای❤️
سلام
برای ساختن کورس یه پیامی میده بهم ممورایز
میخواستم بپرسم میدونید مشکل از کجاست
Course creation is temporarily disabled, check https://community.memrise.com/ for updates
عااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااالی واقعا متشکرم موفق باشی
واقعا عالیی بود به نظرم باید یک مقدار بیشتر کار کنید ولی در کل خوشم اومد
آیا کسی هست بتونه این شعر انگلیسی رو ترجمه کنه ؟
Now, Reader, I have told my dream to thee;
See if thou canst interpret it to me,
Or to thyself, or neighbour; but take heed
Of misinterpreting; for that, instead
Of doing good, will but thyself abuse:
By misinterpreting, evil ensues.
Take heed, also, that thou be not extreme,
In playing with the outside of my dream:
Nor let my figure or similitude
Put thee into a laughter or a feud.
Leave this for boys and fools; but as for thee,
Do thou the substance of my matter see.
Put by the curtains, look within my veil,
Turn up my metaphors, and do not fail,
There, if thou seekest them, such things to find,
As will be helpful to an honest mind.
What of my dross thou findest there, be bold
To throw away, but yet preserve the gold;
What if my gold be wrapped up in ore?–
None throws away the apple for the core.
But if thou shalt cast all away as vain,
I know not but ’twill make me dream again
سلام. من خیلی دلم میخواد با ممرایز کار کنم.فصل اول خوب بود. ولی فصل دوم تلفظ بعضی از کلمات رو نداره و تلفظ اونایی رو هم که داره با صدای آروم و آهسته ست. چطور باید اینو رفع کرد تا مثه فصل اول همه رو تلفظ کنه و رسا تلفظ کنه. لطفا زودتر جواب منو بدین خیلییییی مشتاقم فصل ۲ رو هم یاد بگیرم.
سلام میشه لطفا لینک سایت یا برنامه ممرایز و بزارین
خیلی متشکرم
دیدِ من رو برای یادگیری خیلی باز کردید
امیدارم که خیلی زود اینجا کامن بنویسم که چقدر پیشرفت کردم
برقرار باشید
ایول یه برنامه نویس دیگه!
ببین من هم خودم java کار میکنم تو فهم متون عمومی کمتر مشکل دارم ولی مشکلم برای فهم لغات تکنیکی هستش برای این چه پیشنهادی داری؟
مثلا contract میشه قرارداد ولی تو java EE به یه جور template آماده میگن برای صفحات jsf و تو خوندن documentation من خیلی به مشکل بر میخورم مخصوصا وقتی که میخوام یه مطلب جدید یاد بگیرم
تو برای android کلاس رفتی؟
ممنونم بابت مطالب مفیدتون
می تونست مطلبی مفیدی باشه ولی اییییینقدر طولانی بود و قمستهای غیرضروری داشت که چندین صفحه از اول نوشته اومدم پایین تا ببینم کی مطلب مرتبز شروع میشه. بعد از مرور چندین صفحه دیگه هم دیدیم مطلب به جمع بندی نمیرسه بنابراین بی خیال شدم. قصدا داشتم پنجره رو ببندم ولی گفتم قبلش فیدبک بدم بد نیست.
البته با منطق “دلم می خواد” شما احتمالا نه زحمتی که برای ارائه موضوع می کشید توسط مخاطب دیده میشه و نه اصلا حوصله ای می مونه که مطلب خونده بشه.
عالی بود
با ارزوی سلامتی برای جناب اقای علی آبادی
من خیلی دوست دارم انگلیسی را یاد بگیرم ولی درجمله سازی کم میاورم
واقعا که نظرم رو نسبت به آموختن زبان تغییر دادید، همیشه برایم یک کار نیمه تمام بسیار مهم بود که هیچ وقت هم سراغش نمی رفتم، اما تصمیم گرفتم که با کمک سایت مهندس شعبانعلی و البته متن زیبای شما یک شروع مقتدرانه داشته باشم .
پایدار باشید
واقعا عالی بود مطلب
هم قسمت اول انگیزشی و هم توضیح روش
من یه برگه اوردم و خلاصه مطلب رو نوشتم تا همیشه داشته باشمش
خیلی ممنونم
سلام خیلی مقاله خوب و اموزنده ای بود تشکر tlps
درود به شما دوست عزیز
چقدر حالم خوب شد من الان تو بحران زبان در زمان کمتر از دو ماه دارم برای ازمون و دیوانه وار به خواندن این مطلب ان مطلب میرفتم و این استرس باعث شده بود نفهمم دارم چیکار میکنم مطلب شما خیلی منو آزوم کرد ممنونم از شما
درود
ممنونم ازوبلاگ که گذاشتی و تجربیاتت برام بسیار جالب بود و سپاسگزارم از به اشتراک گذاری
وری گوود!
درود بد همه دوستان مخصوصا صدرای عزیز…دمتگرم پسر خیلی باحالی….دم فردین هم گرم بخاطر داستان جالبش….به عنوان پیشنهاد،بنظرم ویدئوها و سخنرانیهای TED که خیلی هم پرمخاطبه میتونه انقلابی بزرگ توی تلفظ و دایره ی لغات در حوضه های عمومی و تخصصی (بسته به هر فرد)بوجود بیاره و کلا برای کسانی که عشقشون کنفرانس و شرکت توی سمینارهاست میتونه تمرینی عالی باشه….پاینده باشید
درود بد همه دوستان مخصوصا صدرای عزیز…دمتگرم پسر خیلی باحالی….دم فردین هم گرم بخاطر داستان جالبش….به عنوان پیشنهاد،بنظرم ویدئوها و سخنرانیهای TED که خیلی هم پرمخاطبه میتونه انقلابی بزرگ توی تلفظ و دایره ی لغات در حوضه های عمومی و تخصصی (بسته به هر فرد)بوجود بیاره و کلا برای کسانی که عشقشون کنفرانس و شرکت توی سمینارهاست میتونه تمرینی عالی باشه….پاینده باشید.
آموزش زبان چینی از پایه با مجموعه گستردهای از کلیپهای صوتی که به عنوان نمونه عمل میکنند، انجام میشود.با توجه به گسترش جغرافیایی زبان چینی، و عملکرد آن به عنوان یک زبان میانجی با زبانهای محلی، شگفتانگیز نیست که گسترهی وسیعی از تنوع در تلفظ، انتخاب کلمه، دستور زبان، و کاربرد را نشان میدهد.
سلام :
یک راهکار خیلی ساده تر یک خودکار . یک صحفه کاغذ . روزی ده دقیقه وقت . انتخاب یک کلمه انگلیسی با معنی فارسی نوشتن ۵۰ بار کلمه با معنی وده دقیقه دوم اندیشیدن به فهمیدن انچه اموخته ای این همه مهندس بازی هم نمیخواد دربیاری اهل شهر علم وادب شیراز مترجم زبان
درود بر شما جناب علی آبادی
نخستین بار هست که از شما متنی را میخوانم
بسیار خندیدم و بسیار بهره بردم
درود بر شما
راهتان را دنبال کنید که پیروزید
تنها چیزی که هست شاید کوتاه تر بنویسید، بهتر باشد
هر کس که به ایران و ایرانی، خدمتی کند، زنده و شاد باد
خدانگهدارتان
وقت بخیر
من یه بار کلی به خودم جرئت دادم از یه سایت درخواست کردم چون ایرانی ام و نمیتونم پولی پرداخت کنم پکیج پرمیموم رو در اختیارم قرار بدن ولی عوض یه سایت واسم فرستادن که باهاش میشد پرداخت ارزی انجام دادم?که به پول ما میشد حدود۶ میلیون
گفتی اگه نیاز به نسخه پرمیوم داشتی ایمیل میزنی
میشه بیشتر توضیح بدی که چیا میگی دست رد به سینه ت نزنن
اینکه اصل پارتو رو در یادگیری هرچیزی در نظر بگیریم ایده خیلی جالبی میتونه باشه.
ممنون حتما ازش استفاده میکنم
چ قلم گیرایی داری!!!
فراترررررر از عاااااااااااالی ??
عنوان خیلی جالبی دارید. 🙂 آموزش زبان بدون درد و خونریزی
در ستایش فرندز لینکش کار نمی کنه :))
سلام ببخشید این ممرایز که گفتید اپلیکشن موبایله ؟