من صلاح شما را بهتر میدانم: درباره‌ی ترجمه جهان در پوست گردو

۶ دیدگاه‌ها

تصویر واضح است. آقای مترجم لطف کرده و کتاب جهان در پوست گردو استیون هاوکینگ(+) را ترجمه کرده اما ای کاش نمیکرد. برداشته هرواژه ی تخصصی و غیر تخصصی که به دستش رسیده را به فارسی زمان ساسانیان برگردانده. کتاب را به خود فردوسی هم بدهید احتمالا نتواند بخواند. در یک شرایط نرمال، مسلما مترجم آزاد است هرطور که دلش بخواهد ترجمه کند و ما هم آزادیم که کتاب هایش را نخریم. اما در این وضعیت فاجعه بار صنعت نشر و مطالعه ایران، اسم این کار را نمیدانم چه میشود گذاشت. فرض بگیرید نوجوان دبیرستانی که با هزار شوق و آرزو پولش را جمع میکند که کتاب هاوکینگ که ترجمه شده را بخرد و بعد میبیند که آقای مترجم رگ آریایی اش زده بالا و کتاب را به فارسی سره ترجمه کرده. خیلی باید جوانمرد باشد که عبدولی وار به زبان فارسی و هرچی هست حواله ندهد.

جهان در پوست گردو

جهان در پوست گردو

چه کسی زبان را تعریف میکند؟ چه کسی میتواند بگوید کدام واژه فارسی است یا نه؟ چه کسی میگوید کدام دستور در زبان غلط است یا درست؟ حقیقت این که زبان فارسی به نظرم همین است که ما داریم استفاده میکنیم. زبان دگردیسی دارد، این که فکر کنیم قرار است تا ابد به یک شکل بماند نوعی از ساده انگاری است. اگر قرار بود زبان به یک شکل بماند و طول سال ها تغییر نکند، الان داشتیم به خط میخی و زبان داریوش و کوروش مینوشتیم. اگر مشکلاتان این است که واژه از زبان های دیگر وارد زبانتان میشود، این یک داستان جداست. قبلا درباره راه حلش(+) نوشته ام.

میگویند میخواهی یک چیزی را خراب کنی بده یک آدم احمق از آن دفاع کند. نه تنها این کتاب را نخواندم بلکه کلی خودم را سرزنش کردم که چرا در خواندن به زبان اصلی تنبلی میکنم و به خودم قول دادم تاجایی که ممکن است ترجمه کتاب های انگلیسی را نخرم.

درباره این تشخیص صلاح مخاطب، آرمان امیری اینجا (+) نوشته است. آدم دلش میخواهد همه این ها را حواله بدهد به یک ژن  استبداد پسند و استبداد محور خیالی که در ما ایرانی ها وجود دارد. اما چه فایده.

 

شاید بخواهید بخوانید:

درباره‌ی کتاب قوی سیاه نسیم طالب: ۸ توصیه برای زندگی بهتر

بی خیال آقای شوپنهاور: درباب حکمت زندگی



برچسب‌ها:

  1. این مشکلی است که با برخی از مترجمین داریم. زبان را یک پدیده غیرزایشی می‌دانند و اصرار دارند همه چیز را به فارسی سره دربیاورند.

  2. ۳ سالی است که کتابهای علمی و تخصصی را به زبان انگلیسی میخوانم و فقط در حوزه ادبیات ترجیح میدم از ترجمه استفاده کنم اونهم ترجمه های خوب.

    1. صدرا مدیر گفت:

      کار درست همینه. فواد جالبیش اینجاست که مجموعه کتاب های هاوکینگ کلا به این معروفند که سخت ترین مفاهیم فیزیک رو که تعداد افراد اندکی در جهان متوجه میشن رو به زبون ساده و عامیانه بیان کرده بعد ایشون به خودش اجازه میده کتاب رو طوری ترجمه کنه که برای کسی که به فارسی روز مسلطه به سختی مفهوم باشه.

  3. سعید گفت:

    ایشون که ادعای زبان کهن فارسی داره، خط دوم متنش یه اشتباه خیلی بزرگ داره. «سفارش نمود» غلطه، نمودن به معنای نشان دادن و ارائه دادن هست. یه جاش درست بود که بنویسه «سفارش داد». نمی‌دونم این افراد در استفاده از واژه‌های کهن چی رو می‌خوان ثابت کنن، وقتی هنوز موارد پایه‌ای دستور زبان فارسی و معنی واژه‌های رایج رو درست نمی‌دونن.

  4. علی گفت:

    من نظرم مخالف شماست. فارسی اول یه فرهنگه بعد یه زبان. واژه سازی از گذشته های دور در ایران مرسوم بوده که پدیده های نو رو با وام گرفتن از واژه های قبلی و توصیفهای اون شی یا رفتار جدید، میساختن و ما هم باید همون کار رو بکنیم.
    اگه به قول دوستمون زبان زایشی هست پس من از فردا باید به همه بگم : عجیجم خوفی حالت چطوله؟

    میخوام بگم حرف هاتون زیباست ولی نسنجیده است!

    1. صدرا مدیر گفت:

      فارسی اول فرهنگه بعد زبان؟ متوجه نمیشم. من مشخصا درباره ی زبان فارسی نوشتم و سوادم به فهم این حرف شما نمیرسد، اگر مفهوم پردازی میکردید شاید متوجه میشدم.
      بله واژه سازی وجود داشته است، شکی نیست. اما نه با بخشنامه. واژه ها به زبان ورود میکنند، خارج میشوند، تغییر معنا میدهند و حتا تغییر شکل میدهند بوسیله جامعه استفاده کنندگانش. نه مسئولینی که با بخش نامه آن را کنترل کنند.
      بله زبان صددرصد زایشی هست، شما خودتان در خط بالا میگویید “واژه سازی” بعد خط پایین، متضاد با اون میفرمایید زایشی نیست؟ باز هم متوجه نمیشم.

      بله شما آزادید که از فردا هرطوری که دوست دارید صحبت کنید اما جامعه هم آزاد خواهد بود در پذیرفتن یا نپذیرفتن آن واژه ها.
      فشاری که محیط بابت “عزیزم خوفی” به شما خواهد آورد، شما را وادار میکند از زبان معیار استفاده کنید. اگر هم در برابر آن مقاومت کنید، صرفا دیگران واژه های شما را نخواهند پذیرفت. ملاک زبان جامعه استفاده کنندگان آن است. اگر از ۲۰۰ ملیون فارسی زبان ۱۰۰ملیون “عزیزم خوفی “را پذیرفتند آن واژه جز زبان فارسی شده است. ولی اگر نپذیرند شما بیلبرد بزن، با بلندگو در کوچه ها اعلام کن، میلیاردها خرج کن و بخشنامه کن بازهم نمیتوانی آن را به خورد مردم بدهی. هیچ زبانی متولی ندارد. جامعه استفاده کنندگان تعیین کننده هستند.
      واژه سال زبان انگلیسی، امسال یک اموجی بود. مسلما برای ذهن بسته ی رفقای داخلی قابل فهم نیست اما آن ها میدانند که این زبان مردم است که تعیین میکند چه چیزی زبان انگلیسی است و چه چیزی نیست. اینجا هم مردم تعیین میکنند چه چیزی فارسی است . نه ترجیحات شما.
      یکبار دیگر این نوشته را بخوانید کسی از واژه سازی ایراد نگرفت.
      ———————————–
      به نظرم کسی که در دقیقا چهار خط کامنت» یک جمله کاملا بی معنی. یک تناقض واضح، ویک استدلال کاملا نادرست دارد، وقتی دارد زیر (هزاران خط) نوشته های فرد دیگری کامنت میگذارد، در اتهام زدن نسبت به سنجیده بودن و نسنجیده بودن مطالب دقت بیشتری میکند. حق طبیعی خودم میبینم و همچنین ترجیح میدهم کامنت دیگری از شما نبینم.