پیش نوشت: برای دانلود نسخهی انگلیسی کتاب قوی سیاه اثر نسیم طالب به انتهای متن مراجعه کنید. اما قبل از آن، خواندن متن پایین را توصیه میکنم.
از لحظه اولی که تعریف قوی سیاه نسیم طالب را خواندم، انگار که دهه پنجاه باشد من هم پسری که در اتوبوس چشمم به دختر زیبایی میفتد.عشق در یک نگاه. شاید بیراه نباشد اگر بگویم تک تک کتابفروشیهای مشهد را گشتم اما کتاب را نیافتم. در اینترنت اوضاع خندهدارتر بود. کتاب را پیدا کردم و در سبد خرید گذاشتم. به دلیلی که نمیدانم چه بود پرداخت را گذاشتم برای روز بعد و فردایش کتاب ناموجود بود:)). تصمیم گرفتم نسخه انگلیسی را بخوانم. نثر نسیم طالب ثقیل است. حداقل زیاد واژه سازی میکند، کتاب را از تورنت گرفتم، شروع به خواندن هم کردم اما اوضاع کمی شبیه به تصویر پایین بود.
خلاصه نشد. تا به شکل نه چندان نرمالی کتاب در کتابخانه دانشگاه آزاد مشهد پیدا شد و من از دوستانم خواستم آن را امانت بگیرند تا قبل از سال جدید به معشوقهی کاغذیام برسم و آن را در عیدی بخوانم که خودش همیشه حامل قوهای سیاه زیادی برای ما بوده است. همانقدر برایم ساختارشکن بود که حدس میزدم. جدا از لذت همراه خواندن که باعث شد آن را خیلی کندتر از حد معمولش بخوانم، حین خواندن کمی احساس تاسف را با خودم حمل میکردم. وقتی چیزی میخوانی که این چنین از بنیان تفکرات و ساختار فکریت را تکان میدهد یعنی در آن موضوع خیلی خیلی پرت بودهای. طبعا طالب همانطور که خودش هم در کتابش میگوید اولین نفری نیست که این حرفها را میزند .اما متاسفانه یا خوشبختانه شاید در ۳۴۰ صفحه کتاب نهایتا سه بند بود که به خودم گفتم قبلا به این فکر کردهام یا آن را خواندهام.بگذریم. قبل از رفتن به سراغ کتاب دو موضوع:
یک: به نظرم برداشت ما از هر اثر هنری یا ادبی یا مفهوم انتزاعی که در بیرون به آن برخورد میکنیم (شما به عنوان مثال بگیرید فیلم، موسیقی یا کتاب) عمیقا به وضعیت ما در آن نقطه از زمان و مکان و پیشینهی ما بستگی دارد. مثال: من عید سال گذشته در سینما کوروش تهران بادیگارد را دیدم. طبعا همانطور که از حاتمیکیا انتظار میرود فیلم خوشساخت اما شعاری و مصنوعی بود. مشخصا از مدلی که من به دنیا نگاه میکنم هم فاصلهی کیلومتری داشت. امادرنهایت به دلیل عدم تعادل هورمونی من(شرایط خاصی حاکم بود) در آن روز از فیلم بینهایت لذت بردم و حتا در آخر آن اشک در چشمهایم جمع شد. این به معنی بد یا خوب بودن فیلم است؟ نه. صرفا صدرا در آن مکان و زمان به دلیل شرایطش از فیلم لذت برده است. یا مثلا فیلم پاپ کورنی the last witch hunter را دوبار دیدهام.نمره منتقدانش ۱۶ است:)) فیلم خاصی است؟ باحال است؟ نه لزوما. در یک مکان زمانی برخلاف هر آنچه از که سینما انتظار دارم که باشد از این فیلم لذت برده ام و احساس خوبی داشته ام.همین. طرفداری از یک کتاب فیلم یا موسیقی بها دارد. حداقل این که قطعا نفربعدی که بخاطر حرف من این کتاب را بخواند در شرایط مکان زمانی متفاوت و انسانی با سرگذشتی متفاوت است وبا احتمال بالایی ممکن است از آن خوشش نیاید و فحشش را به سلیقه من بدهد. داستان من و قوی سیاه قبل از هرچیز احساس خوب من به جنس حرفهای آن است. ما احساسی میاندیشیم. صد البته که قوی سیاه به گواه افراد زیادی مستقلا کتاب فوق العادهای است اما به این دلیل که یک نفر در وبلاگش از آن تعریف کرده به سراغش نروید. من عمیقا نیاز داشتم کسی در مورد عدم قطعیت این حرفها را به من بزند. زمنیهاش را هم فراهم کرده بودم. شاید در زمان مکانی دیگر آدمها با کتاب ارتباط برقرار نکنند. این نه مشکل من است نه آنها. پس اگر بدنبال کتاب رفتید یا نظر دیگری دارید این موضوع در خاطرتان باشد. در کل به نظرم نقد اثر اصالت ندارد. بحث جدایی میطلبد این موضوع که باشد برای بعد.
دو: در مورد ترجمهی کتاب باید بگویم که با توجه به نثر ثقیل طالب کتاب خیلی خوب ترجمه شده است و قابل قبول. اما مترجم در جاهایی از کتاب برای بعضی واژهها که معادلهای مشهور و معروفی دارند دست به واژهسازی زده است یا از معادلهای کمتر مشهور استفاده کرده که ممکن است درک کتاب را سخت کند. من حالا بعد از خواندن نسخه فارسی نسخه انگلیسی را هم خواهم خواند. در کل اگر میتوانید نسخه انگلیسی را بخونید، ترجیحا همان را بخونید اما اگر نمیتوانید با توجه به اثر، ترجمه فارسی کاملا قابل قبول است.
نسیم طالب در قوی سیاه چه میگوید:
(این ها برداشتهای من از کتاب است و ممکن است آنها را لزوما منطبق بر آن نیابید)
قوی سیاه چیست؟ رویدادی نامنتظر با پیامدی عظیم که بعد از رخداد قابل تبیین و پیشبینی مینماید. به زبان سادهتر قوی سیاه سه ویژگی دارد: تقریبا غیر قابل پیشبینی است| پیامد های آن عظیم و بزرگند| بعد از رخداد افرادی پیدا میشوند که میتوانند ساعتها از دلیل رخداد برایمان بگویند.
مثال: انتخاب ترامپ به عنوان رییس جمهور ایالات متحده. انتخاب شدن ترامپ قوی سیاه نیست در واقع قوی کبود است(به هر حال در دور آخر شرایط مثل پرتاب سکه میمانست و یا ترامپ انتخاب میشد یا کلینتون و خب به چنین شرایطی نمیشود برچسب غیر قابل پیشبینی و قوی سیاه زد اما به علت ملموس و دم دست بودن برای همه پدیدهی خوبی است برای تعریف قوی سیاه) اگر به دوراول انتخابات برگردیم، ترامپ بیشتر به عنوان یک شوخی مطرح بود.تا این که هر دور مرحله به مرحله بالا رسید و در نهایت انتخاب شد. همانطور که در یازده نکته درباره ی انتخابات ریاست جمهوری نوشتم تقریبا همه مراکز پیشبینی انتخابات از جمله نت سیلور و خیلی از متفکران دربارهی انتخاب ترامپ به خطا رفتند. همین شعبانعلی خودمان هم شرط بسته بود که کلینتون رای میآورد. در واقع برای بخش بزرگی از نخبگان چنین اتفاقی یک قوی سیاه بود، نامنتظر، با پیامد عظیم و حالا که ترامپ انتخاب شده امثال صدراهایی(+) پیدا میشوند که بتوانند تحلیل کنند چرا باید چنین اتفاقی میافتاد یا افتاد یا از دلیل آن صحبت میکنند حال این که ۲۴ ساعت قبل از انتخابات هیچکدام از اینها به ذهنشان نمیرسد. طالب زیرپوستی میگوید هردودستهی پیشگویان و تبیین کنندگان احتمالا کلاه بردارند و مارا به خطا میبرند.( به شکل غریبی خود او حدود ده سال قبل به نوعی خطر وجود چنین قوی سیاهی را گوش زد میکند)
نسیم طالب دوسرزمین تعریف میکند: میانستان (واژه سازی خود طالب است) و کرانستان (Extrismestan) . اومیگوید در میانستان همه چیز در زیر نمودار گاوسی توزیع میشود. احتمال خطا وجوددارد اما بسیار بسیار بسیار کم است. و انحراف از معیار اثر چندانی بر توزیع نمودار نمیگذارد. قبل از بستن صفحه چند لحظه صبرکنید تا به زبان سادهی این را هم بگویم:)) مثلا توزیع قد انسان ها متعلق به میانستان است.ما انسانهای نزدیک به سه متری هم پیدا میکنیم اما آن ها نمیتوانند اثر چندانی بر میانگین بگذارند و از آن مهم تر اثرشان با اثر کوتولهها خنثی میشوند. اما ما هیچ وقت یک انسان ۵۰۰۰ کیلومتری نمیبینیم. هرچند احتمال آن وجود دارد اما آنقدر اندک است که از آن صرف نظر میکنیم. اما کرانستان چنین ویژگی ندارد. یک قوی سیاه کرانستانی میتواند کل نمودار گاوس و توزیع نرمال را بهم بریزد. به عنوان مثال ثروت بیل گیتس. یا به طور کل پولدارها. یک درصد انسانها نزدیک هشتاد درصد پولها را در اختیار دارند. پرفروش ترین کتاب هزاران برابر مجموع هزاران کتاب کمفروش میفروشد.۲۰ عدد اپ حدود ۸۰ درصد از درآمد کل اپ استور را بر میدارند حال این که نصیب چند ملیون اپ هیچ است. (در زمان نگارش کتاب طالب گوشی هوشمندی معرفی نشده بود). او به قانون ۸۰/۲۰ پارتو هم اشارهای میکند و میگوید این قانون میتواند ۱/۵۰ باشد. چون ۲۰ درصد همان ۲۰درصدهم هشتاد درصد هشتاد درصد را انجام میدهند(اگر نفهمیدید مشکل از توضیح دادن من است بیخیال:) ). در واقع به زبان ساده در کرانستان که ما زندگی میکنیم. برنده همه چیز را میبرد.
نسیم طالب میگوید کرانستان سرزمین قوهای سیاه است و متاسفانه بر خلاف گفتهی اقتصاددان ها و بانکدارها ما در کرانستان زندگی میکنیم نه میانستان و نمیشود هرچیز لعنتی را با نمودار گاوس توضیح داد و وقتی که قوی سیاه رخ داد بگویی خب این یک استثناست و به بازی خطای قبلی برگردی. بازارهای مالی سرزمین قوهای سیاهند. یکدفعه یک پسر از اتاق خوابش یک امپراطوری میلیارد دلاری میسازد یا بازاری که همه شاخص های آن مثبتند یک شبه فرو میریزد.یا با برگشتن به توضیح اوضاع خاورمیانه و زادگاهش لبنان از این که جنگ چگونه یک قوی سیاه است مینویسد.
نسیم طالب مردم را در رابطه با قوهای سیاه به دو دسته تقسیم میکند: پیشگویانی که با مدلهای ریاضی و نمودار گاوس تلاش میکنند دنیا را به شکل میانستان ببینند حال که نیست و به همین دلیل پیشگویی شان به خطا میرود. و کسانی که بعد از این که قوی سیاه رخ داد با تلاش برای برقراری رابطهی علت و معلولی میخواهند نظریه و فرضیه از آن استخراج کنند. به نوعی طالب هر آنچه که در دانشگاه ها میگذرد را به تمسخر میگیرد. او میگوید دانشگاه محیط را شبیه سازی میکند و آن شبیه سازی سوگیری ایجاد میکند. مثل بدنسازی که در باشگاه ورزش میکند اما نمیتواند در دنیای واقعی حتا یک سنگ را بردارد. او اقتصاددانها را محکوم میکند که با مدلهایشان نسبت به دنیای واقعی کوری و نابینایی ایجاد میکند که در همان نقاط کور قوهای سیاه خوابیدهاند.
نسیم طالب سعی میکند نسبت به نحوهی فکر کردن دربارهی جهان شکاک باشد. نه شک فیلسوفانهی دانشگاهی (که به آنها هم میتازد) بلکه شکی عملگرا به هرکس که میگوید متخصص چیزی است. طالب خودش را شکاک و تجربه گرا میداند. طرفدار رویکرد از عالم واقعیت به کتاب است تا از کتاب به دنیای واقعی. پایین به بالا تا بالا به پایین. و در اثبات حرفش از یونان باستان شروع میکند و تا پوپر شاهد میآورد، اما همزمان میگوید اگر به تاریخ نگاه کنید مطلقا برای هر نظریهای میتوانید شواهد جمع کنید پس به نظریههایی که شاهد درستی برای اثبات میآورند اعتماد نکنید. یک قوی سیاه کافی است تا کل نظریه را بهم بریزد.
ظاهرا همه فکر میکردهاند که قوها سفیدند تا استرالیا کشف میشود و مردم قوی سیاه را هم میبینند و این چنین هزاران سال باور همه قوها سفیدند در یک لحظه از بین میرود.
مارکس و رفقای سوسیالیست را هم بی نصیب نمیگذارد. اگر من بگویم چه میگوید حرفم جهتگیری پیدا میکند ولی اگر کنجکاو بودید خودتان کتاب را بخوانید. قوی سیاه که تبیین شد خیلی قطرهای و فشرده شروع به تبیین راهکارهای عملی میکند که اگر بخواهم آنها را لیست کنم تقریبا این میشود:
- نه طالب نه هیچکس دیگر قرار نیست قوهای سیاه را پیشبینی کنند. پیشبینی ناپذیری در ذات کرانستان است. کاری که ما میتوانیم بکنیم آمادگی ذهنی برای اتفاق افتادن آنهاست. اگر از قبل بتوانیم پییشبینی کنیم در بهترین حالت لااقل شگفت زده نمیشویم.
- دنیا و زندگی روزمره پر از قوهای سیاه کوچک و بزرگ است. ما نمیتوانیم مراقب همه آنها باشیم و همه جا شک بورزیم.شکورزی در زندگی روزمره هزینه زیادی دارد. طالب درخانهاش را قفل نمیکند، گاها به کلیسا هم میرود. شکورزی را بگذارید برای زمانی که ممکن است پیامدهای عظیمی داشته باشد. مثلا در زمان اعتماد به اقتصاد دان ها و بانکدارها.
- به همین ترتیب میشود یک چارچوب برای تصمیم گیری بنا کرد. خطرات بزرگ را به حداقل برسانید، اما سعی کنید از قوهای سیاه مثبت منتفع شوید. ۸۰ درصد پولتان را در امنترین سهام ممکن بگذارید و بقیه آن را در استارت آپها (ونچرکپیتال) سرمایهگذاری کنید. به این شکل اصل پول را از خطر فروپاشی در امان نگه داشتهاید و خود را در معرض قوهای سیاه مثبت قرار داده اید.
- فرصت ها کم و یگانهاند. اگر ناشری، مدیرعاملی شخص پولداری به شما قرار ملاقات داد، آب دستتان است بگذارید زمین و به دنبالش بروید. در مهمانی ها شرکت کنید و چشم به انتظار فرصتها بمانید. قوهای سیاه جاهایی رخ میدهند که انتظارش را ندارید.
- طالب توصیه میکند که شغلی متعلق به میانستان برگزینید(شغلهای با امنیت بالا اما حقوق ثابت| در آنها هیچوقت از گرسنگی نمیمیرید همچنین هیچوقت میلیونر نمیشوید) اما اگر حرفهتان با کرانستان سروکار دارد(هنر، نویسندگی کارآفرینی) این را بدانید که در آنجا تعداد کمی همه چیز را میبرند و اکثریت هیچ چیزرا. پس ذهنتان را آماده این موضوع کنید و سعی کنید فرصتها را به چنگ بیاورید.
- دنیا عادلانه نیست. دنبالش نگردید.بخت مندی را بپذیرید. نه تنها در بازار آزاد حتا در دنیای اندیشه هم کسب موفقیت خیلی از اوقات قابل پیشبینی نیست و به شانس بستگی دارد.محصول اپل ده برابر از محصول مایکروسافت بهتر است اما مایکروسافت بر بازار چیره است. نویسنده های سایتهای فناوری میتوانند برایتان دلایلش را به خوبی تبیین کنند اما یک ماه قبل از بیرون آمدن این محصولها هیچکس نمیتوانست چنین فرجامی را پیشبینی کند پس چرند میگویند.(طالب ده سال پیش این را در روزگار دسکتاپ میگوید، ایده این بود که استراتژیهای متفاوت اپل و مایکروسافت این نتیجه را رقم زده. اما امروز میبینیم همان استراتژیها در دنیای موبایل یکی را پیروز و دیگری را از میدان بدر کرده است الان هم میتوان دلایلی را تبیین کرد اما وقتی این تبیینات بدرد راه حلهای فردا نمیخورند چیزی جز بخت مندی و شانس نیستند)
- از دست دادن قطار تنها هنگامی رنج آور است که دنبالش بدوی. باختن در بازیای که خودت آنرا برپا کردهای رنج بیشتری دارد. نرسیدن به اهداف که دیگران از ما انتظار دارند تنها هنگامی دردآور است که ما دنبال آن اهداف باشیم. اهداف محیرالعقول نگذارید. مام طبیعت به ما یاد داده که انگوری که دستمان به آن نمیرسد را ترش بدانیم. از آن بالاتر این است که اصلا انگور را نخواهیم و خوار بداریم. دنیا قابل پیشبینی نیست. ریسکها را کم کنید و به سمت قوهای سیاه مثبت بروید و بگذارید آنها شمارا کنترل کنند.
برای دانلود نسخه ی انگلیسی کتاب قوی سیاه اثر نسیم طالب کلیک کنید.
شاید بخواهید بخوانید:
بیخیال آقای شوپنهاور: در باب حکمت زندگی
من صلاح شما را بهتر میدانم: دربارهی ترجمهی کتاب جهان در پوست گردو
جالب بود. اصلا در مورد این کتاب چیزی نشنیده بودم. باید بخونمش. عاشق اینم که گاهی از هر طریقی با کتابهای بدردبخور و جالب آشنا بشم و بخونمشون.
ممنون. در گودریدز این موقعیت به کررات پیش میاد:) اگر عضو نیستید توصیه میکنم.
عضو بودم اما دنبال نکردم.
من هم به تازگی با این کتاب آشنا شدم و بعد از آشناییم به جهت علاقه در جستجوی اینترنت به این سایت رسیدم
اما آشناییم با قوی سیاه از کجا شروع شد؟ دوستی یک فایل صوتی را از “پادکست بی پلاس” با صدای علی بندری برام فرستاد، خوشم اومد و پیگیر مابقی فایلها شدم کتاب دومی که خلاصه اش رو گوش کردم همین قوی سیاه بود
اگه فرصت کتاب خوندن ندارید شما هم مثل من از این طریق ادامه بدید
خوب شد گفتی صدرا. فکر میکردم ایراد از منه که نمیتونم متنش رو بفهمم. دهنم سرویس شد با این کلمهسازی طالب! :)) حالا دیگه با خیال راحت میرم سراغ ترجمش.
صدرا جان یه پیشنهاد:
تو پستات بیشتر ENTER بزن. 🙂
البته توضیح اینکه قطعا ایراد از سوادِ کمِ من در خواندن انگلیسی هست. منظورم این بود که خوندن این کتاب به انگلیسی زود بود برام. 🙂
:))) واقعا نثرش سنگینه.
شوخی میکنی؟ من اتفاقا فکر میکنم زیاد اینتر میزنم:) حتا یکی توصیه کرد که اینکار رو انجام نده زیاد:)
سلام؛ ممنون از نوشته تون، از بین مطالب زیادی که درباره این کتاب خونده بودم، این قابل فهم ترین و مفیدترین بود. امیدوارم خود کتاب رو هم بخونم.
متشکرم.
ظاهرا ناشر تجدید چاپ انجام داده و تو سایت خودش دیگه موجوده اگر خواستید بخرید با یه سرچ ساده در دسترسه.
پسر بی نظیره وبلاگت!
ممنون علی جان. همشهری هم هستیم که 🙂
سلام بر صدرای عزیز … نوشته شما چکیده ای قابل بود خوبی هست اما به نظرم این کتاب یکبار دیگه در انتهای یکسال بخوانید این یک توصیه است … ممنون بابت پی دی اف انگلیسی می خواستم ترجمه کتاب بخرم اما متاسفانه مثل اکثر ترجمه ها که نیاز به ترجمه داره فعلا منصرف شدم اگر ترجمه خوبی پیدا شد ممنون می شوم برای اطلاع رسانی …..
[…] اینها ندارم اما این تحمل این حجم از ریجکت عملا به قول نسیم طالب بعد از مدتی آنها را antifragile میکند. دیگر چیزی نخواهد بود […]
[…] صدرا در وبلاگ بسیار خوبش Sadraa.me هم در مورد کتاب قوی سیاه نسیم طالب، مفصلتر از من، نوشته. صدرا خوب و دلنشین […]
[…] بودم، یکی از اونها که جمع بندی خوبی هم از کتاب هست از صدراست. خیلی از صفحات کتاب به نقد کارشناسان بازار گذشته و به […]
بسیار عالیست کتاب های که مطالعه میکنید رو بصورت خلاصه با بقیه به اشتراک میزارید. موفق باشید
[…] گذاری در این حوزه دارد، به مدل سرمایهگذاری آقای نسیم طالب ارجاع میدهم. سرمایهگذاری نود درصد سرمایه در معتدلو […]
از نقدتون لذت بردم دوست عزیز 🙂
سلام، البته در مسأله بیمار یک ایرادی وجود داشت و اون هم اینکه اگه فقط یک نفر اون روز به آزمایشگاه معالجه کرده بود و نتیجه اش مثبت، بود و همون فرد هم دقیقاً به پزشک مراجعه کرده بود چی؟
واقعاً لذت بردم صدرا جان. ممنون مقدمه خوبی برای خوندن این کتاب ارائه کردی!
ممنونم.
مطلب جالبی بود. قوی سیاه دنیای ذهنی مرا دگرگون کرد. من در دنیای بورس دست و پا می زدم و خواندن قوی سیاه برایم مرهمی شفا بخش بود
از وقتی محمدرضا این کتاب رو معرفی کرده، دوساله دارم دنبالش میگردم و نتیجه: هیچ . این بهترین مرور کتابی بود که خوندم و ازش یادداشت برداشتم . خیلی خیلی ممنون .
سلام دوست عزیز ، محبت میکنی بگی کدوم ترجمه رو استفاده کردی ؟ چون ۲ ترجمه ازش هست
به نظرم روایت کتاب طولانی، پراکنده، ثقیل است، البته حرفهای مهمی و بسیار بدیعی زده ولی شیوه روایتش خیلی بده. بخاطر بدیع بودن حقش بوده پرفروش بشه ولی بخاطر نثر و روایت پراکنده اش خیر.
خلاصه شما خیلی مختصر و مفید بود
ضمنا من خیلی از ایده هایی که مطرح کرده قبلا شنیده بودم.
دوستان اگه کسی ترجمه فارسی قوی سیاه رو داره به من امانت بدن ممنونمیشم
[…] بودم، یکی از اونها که جمع بندی خوبی هم از کتاب هست از صدراست. خیلی از صفحات کتاب به نقد کارشناسان بازار گذشته و به […]
صدرا جان سلام
مطلب شما را در حالی خواندم که مشغول مطالعه کتاب قوی سیاه هستم . راستش من هم هیجان زیادی نسبت به نگاه نسیم دارم.
معمولا من خواندن کتابها را به کوهنوردی تشبیه می کنم .
بعضی کناب ها مثل دشت اند . میشه درونشون دوید و لذت برد.
اما بعضی هامثل همین کتاب صخره نوردی است . تقریبا هربخشی مثل گذشتن از یک دیوار میمونه که باید با میخ و طناب بالا بری تا نیفتی.
خیلی از آشنایی با شما خوشحال شدم . تقریبا داشتم می ترکیدم . دنبال کسی بودم تا حرفهام رو درباره نسیم و دیدگاههاش ، بهش بزنم.
همین دیدن صفحه شما اینقدر یهویی اتفاق افتاد که لذت خوندن نقدت رو بیشتر کرد، بسیار عالی، حالا میرم دنبال آخرین ترجمه
اینهمه نوشتید و ننوشتید که از میان ترجمه های موجود کدام بهتر است
چقدر جذاب. تاحالا از چنین زاویه ای نگاه نکرده بودم. ممنون بابت معرفی
سلام صدرا جان، ممنون از توضیحاتت راجب این کتاب، شما pdf ترجمه فارسی این کتاب رو احیانا دارین؟
خیلی جالب بود مطلب؛ علیالخصوص تا قبل از تیتر نسیم طالب…..
خسته نباشی ؛))
* برای دوستانی که دنبال ترجمه بودند؛ من ترجمه سعید رمضانی نشر نوین رو پیشنهاد میکنم….