سال ۹۳ است. تازه کنکور دادهام. میشنوم کسی در جلسه باز نرم افزاری میخواهد در مورد بیت کوین حرف بزند. قبلا بواسطهی جادی در مورد بیت کوین شنیدهام اما این ارائه قول میدهد که تخصصی باشد. محل برگزاری نزدیک است به محل سکونتم. پیاده تا آنجا میروم. از یک جلسهی پربار دوساعته لذت میبرم (ویدیوهای آن جلسه). در مورد ساختار و زیرساخت بیت کوین صحبت میشود. جالب و جذاب است. ارائه دهنده میگوید که اوایل که به صرفه بوده یکی دو بیت کوین ماین کرده. آن زمان با آن دلار قیمتش میشد حدود دوسه ملیون تومان. ایدهی بیت کوین جالب و فان به نظر میرسید. اما چیزی نبود که خیلی توجه آدم را جلب کند، یا کاربردهای زیادی برای آن به نظر برسد. ایدهی خاصی و عملی با آن به ذهنم نرسید و توجه زیادی معطوفش نکردم.
شهریور ۹۶٫ پدرم میآید خانه، میگوید همکارش در مورد یک فرصت سرمایهگذاری حرف زده. میگویم چی؟ میگوید بیت کوین. میخندم:) میگویم این همانی نبود که چند وقت پیش نتورک کار میکرد؟ پدرم برایم شاخص سنجش عمومی شدن یک تکنولوژی است. این که پدرم هم در مورد بیت کوین صحبت کرد نشان از عمومی شدن تب بیت کوین داشت. قیمتش روز به روز داشت افزایش پیدا میکرد. بیت کوین دو سه ملیون تومانی دو سه سال پیش شده بود ۱۲۰ ملیون تومان و طبیعی بود که توجهات زیادی به خودش جلب کند.
ابتدا این که بلاکچین چیست؟
توضیحات سخت و درشت و آسان زیادی از آن در اینترنت پیدا میکنید اما من میخواهم روی ویژگیهای اصلی آن تمرکز کنم.
بلاک چین(در شکل فعلی) نوعی روش برای ذخیره سازی اطلاعات است.
(به یاد داشته باشیم، تقریبا تمام ایدهی اینترنت دربارهی انتقال، ذخیره و سامان دهی انواع اطلاعات است. به عنوان مثال اطلاعات خرید شما در یک بانک، یا مثلا دیجیکالا در دیتابیسهای عظیمی ذخیره و پردازش میشود.)
به شکل سنتی اختیار این دیتابیسهای در یک مرکز(Center)مورد اعتماد قرار دارد. من به بانکی واسط اعتماد میکنم و تراکنشهایم را انجام میدهم، بانک در دیتابیس مرکزیاش مشکلات بسیار زیادی را برای ما حل میکند. به عنوان مثال مطمئن میشود که من یک اعتبار را دوجا خرج نکنم(Double spend problem)، اعتباری که ندارم را خرج نکنم، حسابم را با دقت بسیار بالایی نگه میدارد و سعی میکند آن را ۷۲۴ در دسترس نگه دارد.
سوال ملیون دلاری اینجا بود. آیا میشود یک سیستم نفر به نفر ساخت که بدون واسط این پول منتقل شود؟ وقتی پدرتان به شما پول تو جیبی نقدی میدهد، مستقیما پول به جیب شما میرود. پدر به فرزند یک شی فیزیکی را منتقل کرده است، پس پدر دیگر نمیتواند آن را خرج کند و فرزند میتواند آن را خرج کند.
اما اگر پدر بخواهد همان پول را به شکل دیجیتالی به حساب شما بریزد، نیازمند یک واسط است که از حساب پدر کم کند و به حساب شما اضافه کند. در هر حالت برای کنترل تراکنشها ما به دیتابیسی نیاز داریم که ذخیره کند، هرکسی چقدر خرج کرده و هرکسی چقدر پول دارد.
به شکل سنتی ما به یک بانک به عنوان یک واسط نگاه میکنیم. حالا آیا میشود واسط را برای انتقال پول به شکل دیجیتال حذف کرد؟چه میشود کرد؟ اینجاست که ایدهی بلاکچین مطرح میشود.
بلاک چین نوعی سیستم بدون مرکز(Decentralized) است، که دادهها را به شکل حافظهای مشترک بین چندین ماشین به اشتراک میگذارد و تضمین میکند که دادهها صحت دارند.
یعنی ما هنوز یک دیتابیس مرکزی داریم، اما کسی آن را کنترل نمیکند. روی کاغذ هرکسی میتواند آن را دانلود کند و داشته باشد و تغییر بدهد. اما نکتهی این سیستم در این است که فرایندهایی را بوجود میآورد که میتوانیم مطمئن شویم که سیستم همیشه درست کار میکند و قابل تقلب کردن نیست. به این گونه شرایطی پیش میآید که پدر شما میتواند از حساب خودش به حساب شما پول منتقل کند و این فرایند در این دیتابیس ذخیره شود، بدون این که نیاز باشد یک مرکز آن را کنترل یا تایید کند. و شما میتوانید به آن اعتماد کنید.
این که چطور این فرایند اتفاق میافتد موضوع بحث ما نیست. اما فیچر اصلی بیت کوین و بلاک چین اینجا مشخص میشود.
اعتماد از خود تکنولوژی میآید. به قول فرنگی ها تراست در آن نیتیو است.
بیایید یکم دربارهی فلسفهی پول صحبت کنیم.
[پایهی تحلیلی این قسمت از متن برپایه ایدههای آقای یوال نوح هراری در کتاب انسان خردمند بنا شده است، میتوانید این تدتاک را از ایشان ببینید.]
یک اسکناس یک دلاری را در نظر بگیرید، این اسکناس یک تکه کاغذ رنگی است که ارزش ذاتی زیادی ندارد. یعنی شما اگر برگردید هفتاد هزار سال قبل و آن را به یک انسان قبیله نشین نشان بدهید، حاضر نمیشود بابت آن به شما یک پرتقال بدهد. اما مثلا ممکن است حاضر شود در ازای یک سیبی که از زمان حال به آن زمان بردهاید به شما یک پرتقال بدهد. پس سیب ارزش ذاتی دارد، اما اسکناس نه.
پول در واقع یک مفهوم است، یک ایدهاست که ما به آن اعتماد کردهایم. به عنوان ابزاری برای معامله. اعتبار یک پول را چه چیزی تضمین میکند؟ یک مفهوم بزرگتر به نام بانک. ما میدانیم که سازمانی وجود دارد(یک ایدهی ذهنی دیگر) که احتمالا در ازای این اسکناس مقداری طلا ذخیره کرده است. اعتبار بانک را چه چیزی تضمین میکند؟ یک مفهوم بزرگتر به نام دولت/حکومت(یک مفهوم ذهنی دیگر). ما میدانیم که یک هویت بزرگی وجود دارد که در حال ادارهی یک کشور است، و به بانک اجازهی وجود داشتن و چاپ پول میدهد و تا حدی آن را کنترل میکند. مهر و نام خود را روی آن میزند. یک دلاری تا وقتی اعتبار دارد که واشنگتن اعتبار داشته باشد. حالا اعتبار دولت از کجا می آید. اینجا داستان جالب میشود.
از خشونت. ما میدانیم که یک هویت به اسم دولت(حکومت) وجود دارد که ارگانهایی دارد که توانایی این را دارند که با اجرای خشونت از وجود خودشان و قوانینشان دفاع کنند.
در زبان حال حاضر ما خشونت به عنوان یک ایدهی منفی مطرح است اما مفهومی است که جامعه مان بر آن بنا شده است. پلیسی که دلال مواد مخدر را میگیرد در حال خشونت است، اعدام یک قاتل خشونت یک دولت است. نیروهای مسلح نمادی از خشونتی هستند که یک دولت به دولت های دیگر میگوید میتواند داشته باشد. در قبایل بدوی این گونه نبود. خشونت توسط افراد در ایدهال ترین حالت توسط نهاد قبیله اتفاق میافتاد. و نظم اینگونه کنترل میشد. اگر شما برادر من را میکشتید، من میتوانستم برادر شما را بکشم و هیچ ایرادی وارد نبود. باور به ایدهی دولت/حکومت به ما این فرصت را داد که خشونت را برون سپاری کنیم و از نظم بوجود آمده برای رشد اقتصادی استفاده کنیم.
پس:
ما یک مفهوم ذهنی جمعی داریم به اسم پول که توسط یک مفهوم ذهنی دیگر به اسم بانک پشتیبانی میشود که خود آن توسط یک مفهوم ذهنی دیگر به اسم حکومت حمایت میشود و هر حکومتی هم تا حد خوبی برپایه خشونت کنترل شده، شکل گرفته است و همهی این داستانها و مفاهیم نظمی را بوجود میآورد که کمک میکند به جلو برویم.
پس پول یک مفهوم ذهنی است، به همین دلیل است که اخبار و وضعیت روانی جامعه روی ارزش دلار تاثیر میگذارد. بانک یک ارزش ذهنی است به همین دلیل است که حتا بزرگترین بانکهای جهان هم اگر مردم باورشان را به آنها از دست بدهند از بین میروند(بحران ۲۰۰۸) . بانکها همچنین میتوانند توسط نهاد بزرگتری به نام حکومت هم از بین بروند، گاهی یک امضا لازم است. همچنین، خود حکومت هم با این که عامل اجرای خشونت است اما یک مفهوم ذهنی است. قدرتمندترین پول متعلق به دولتیست که حداقل در ذهن آدمها بزرگترین خشونت را میتواند به خرج بدهد(آمریکا). دولتهای دیگر میتوانند دولت های دیگر را قبول نداشته باشند(اسرائیل) یا مردم میتوانند باورشان را به حکومت از دست بدهند و آن را ازبین ببرند، تعویض کنند و … .
وقتی من پول را با بانک جابجا میکنم، به افسانهی ذهنی بانک اعتماد دارم و همچنین طرف مقابلم هم به آن اعتماد دارد و مطمئنم توسط یک مفهوم بزرگتر پشتیبانی میشود. و در نهایت اگر کسی پولم را بدزدد توسط خشونتی که دولت میتواند اعمال کند، مجازات خواهد شد پس سیستم تا حد ممکن بدون تقلب خواهد بود. اعتماد من به پول از خشونتی میآید که حکومت میتواند اعمال کند.
این باور های مشترک و دسته جمعی به این هویتهای خیالی به ما کمک میکند تا در ابعاد هزار در هزار و ملیون در ملیون با هم همکاری کنیم، به هم اعتماد کنیم و با سرعتی بیشتر از هر گونهای دیگری به سمت پیشرفت حرکت کنیم.
داستان بلاک چین اینجا جالب میشود. برای اولین بار در طول تاریخ ما اعتمادمان به یک شبه ارز را نه از طریق حکومت بلکه از طریق خود تکنولوژی بدست میآوریم. یعنی ما یک تکنولوژی داریم که تراست در آن نهادینه است و بخشی از ویژگی آن است. کاملا شفاف است و هرکسی مستقیما میتواند در کنترل آن سهم داشته باشد و به هیچ وجه نمیشود تقلب کرد.
خب این اتفاق چطور میافتد با بخشکردن یک دیتابیس بین همه و ترفندهای تکنولوژیک که مارا مطمئن میکند، سیستم از تقلب مصون است.
ناگهان ما سیستمی داریم که بدون نیاز به بانک، دولت و خشونت کار میکند.
تا اینجا جالب است، انقلابی است، اما چند مشکل وجود دارد. من این مقاله را مینویسم تا در مورد این مشکلات صحبت کنم. چند ماه پیش این توییت سطحی و جوگیرانه را انجام دادم، و حالا دارم این متن را برای جبران آن مینویسم.
مشکل اول: بلاکچین اینترنت دوم نیست.
توییت بالایی من کج انگاری بزرگی دارد. اینترنت انقلابی در اطلاعات بود و در عمل تمام صنایع را یا متحول کرد یا تاثیر غیرمستقیمی در فرایندهایشان گذاشت. چنین کشفی مقدار زیادی ارزش افزوده ایجاد کرد که به بزرگتر شدن اقتصادجهانی کمک بزرگی انجام داد.
اما بلاکچین روی همه چیز تاثیر نمیگذارد. و مشکل هایپی که الان بوجود آمده است هم همین است.
بلاکچین در حوزههایی بیشترین کاربرد را دارد که اعتماد در آنها مسئلهی بزرگی باشد. مثل نظام مالی یا سیستمهای رایگیری. اگر دیتابیس دیجی کالا را با بلاکچین شفاف کنیم تاثیر زیادی در مخاطب نهایی نخواهد گذاشت. بخش خوبی از ایدههایی که این روزها ICO میشوند، شبیه به دیسنترالایز کردن دیتابیس دیجی کالاست. یک دیتابیس مرکزی در بیشتر مواردی که در اینترنت با آنها سرکار داریم، نیازهای مارا برآورده میکند. و حتا بهرهوری بیشتری دارد. قرار نیست همه چیز تبدیل به بلاکچین شود. این نظر شخصی من است. مثلا این مقاله در ویرگول را ببینید. به نظرمن تک تک کاربردهایی که در مورد کاربرد بلاکچین در صنعت غذایی گفته است را یک دیتابیس مرکزی هم میتواند انجام بدهد و عملا مقاله در سطح خوبی نشان دهنده هایپ و سادهانگاری است که در مورد بلاکچین همه جا را فرا گرفته است.
ما از اینترنت یادگرفتیم که سوار موجهای بزرگ شدن میتواند ما را به سودهای بزرگ برساند، اما اگر موج آنقدر که فکر میکنیم بزرگ نباشد چه اتفاقی میافتد؟ اگر به سمت سراب هجوم برده باشیم چه؟
اگر فکر میکنید امکان ندارد این همه انسان گول بخورند، میتوانید به تلوزیونهای سه بعدی و سهام پدیده فکر کنید.
مشکل دوم:مقیاس پذیری
بلاکچین روی کاغذ فوق العاده است. اما مشکل اصلی حتا همین حالادر مورد بیت کوین هم مقیاس پذیری است. وقتی اعضای شبکه و تعداد تراکنشها زیاد میشود، ذخیره اطلاعات و صحت سنجی آنها زمانبر و پر هزینه میشود. (حداکثر چهار تراکنش برثانیه) دیتابیس بانک به شکل تئوری میتواند تعداد نامحدودی تراکنش را برثانیه انجام دهد(پیپل نزدیک به هزار تراکنش در ثانیه انجام میدهد) اما در مورد فناوریهای مبتنی بر بلاکچین مقیاس پذیری یک مشکل جدی است. چند ماه پیش تاثیر گذاران حوزهی بیتکوین دقیقا بر سر این مسئله به مشکل خوردند و یک هاردفورک(انشعاب سخت) از بیت کوین بوجود آمد که امکان تعداد تراکنشهای بالاتری بر ثانیه را بوجود میآورد(بیتکوین کش). ارزهایی همین الان هم هستند که تا حدی برای رفع این مشکل ایدههایی دارند.
اما مشکل اصلی در مورد بیت کوین است و خب بیت کوین فرق میکند(مقالهی لینک شده را بخوانید). بیت کوین به مانند پلتفرم ها ارزش ذاتیاش را تعداد اعضای شبکهاش میگیرد و همین الان هم پرطرفدارترین ارز مجازی است. این باعث میشود راهحلهای موجود برای مقیاس پذیری لزوما دردی را از اکوسیستم بیتکوین دوا نکند. چگونه؟
توییتر را فرض کنید و محدودیت ۲۸۰ حرفیاش. این محدودیت باعث میشود نتوانیم حرفهای عمیقی بزنیم و مجبور به خلاصه سازی همه چیز میشویم. حالا فرض کنید یک نفر میآید یک توییتر دیگر میسازد که در ان محدودیت ۲۸۰ کاراکتری وجود ندارد. آیا ارزشی دارد؟ ایا مشکل توییتر را حل میکند؟ نه، چرا که ارزش شبکهی توییتر را ندارد.ضمن این که همان محدودیت بخشی از ذات توییتر است. نزدیک به همین مثال در مورد بیتکوین در حال اتفاق افتادن است. محدودیتهای مربوط به مقیاس پذیری عملا بیتکوین را برای استفاده روزمره بی استفاده میکند.
اتریوم، دومین ارز، ارزشمند مجازی ایدهی حافظهی به اشتراک گذاری شده را یک پله بالاتر میبرد. خالق آن این ایده را دارد که اگر یک پلتفرم بر پایهی بلاک چین داشته باشیم که نه تنها ذخیره اطلاعات دیسنترالایز کند، بلکه بتواند پردازش اطلاعات را هم غیرمتمرکز کند. چه میشود؟
بسیار خفن، اما مشکل کماکان مقیاس پذیری است. آیا میتوان در اسکیل بالا هم این فرایند ها را بهینه و به صرفه نگه داشت؟ جواب این سوالها در سالهای آینده مشخص میشود اما اگر قصد سرمایهگذاری در این حوزه را دارید باید بیشتر به این موضوعات فکر کنید.
مشکل سوم: ارزهای مجازی برای استفادهی روزمره عملا بیاستفادهاند.
ما انسانها به افسانهی پول ایمان آوردیم، چرا که نیاز به ابزاری داشتیم، برای آسان سازی مبادلهی کالا و خدمات. و این ایمان دستهجمعی موقعیتهای همکاری فراوانی را برایمان بوجود آورد و باعث پیشرفت سرسامآور گونهی ما شد. اگر قرار است به پول جدیدی ایمان بیاوریم باید حداقل این یک ویژگی را برای ما به ارمغان بیاورد: بتواند وجه المعامله قرار بگیرد.به دو دلیل این اتفاق در حال حاضر برای رمزارزها نمیافتد.
یک: مقیاسناپذیری که در بالا توضیح دادم و
دو: نوسانات شدید.
ما از آمریکایی ها بیشتر نسبت به این موضوع درک داریم، چون تجربهاش کردهایم. وقتی بازار دلار متلاتم میشود عملا تمام معاملات بازار در کما قرار میگیرند(از ریز تا درشت) تا بازار به یک قیمت با ثبات برسد و بتوان با یک قیمت ثابت معامله انجام داد. خب ثبات از قیمتارزهای مجازی همانقدر دور است از که مسی از پیراهن رئال مادرید. تا زمانی که نشود با ارزهای مجازی واقعا خرید انجام داد، نمیتوان ارزش ان را مشخص کرد.
این ایدهکه بیت کوین عملا راهی برای ذخیره ثروت هست هم به نظر من نمیتواند خریدار چندانی داشته باشد. طلابرای ذخیره سازی خوب است چرا که ثبات نسبی را قرنها حفظ کردهاست. کالایی با این شدت نوسان قیمت راه مناسبی برای سرمایهگذاری بلند مدت نیست. همانطور که احتمالا کسی از بورس برای انباشت و ذخیره ثروت استفاده نمیکند. چند ماه پیش( در اوج قیمت بیتکوین) جی پی مورگان، مقالهای منتشر کرد در آن میگفت قیمت واقعی بیتکوین احتمالا صفر دلار است، و عکسی تکان دهنده در آن بود.غمگین ترین نمودار بیت کوین. (تعداد فروشگاههایی که بیتکوین را به عنوان پول برای خرید قبول میکنند)
مشکل چهارم: ما به دولتها نیاز داریم.
فارغ از ایدههای جذاب و سکسی مثل آزادی کامل و کوتاهکردن دست دولت از حسابها، ما واقعا به دولتها نیاز داریم.
ایدهی پولی که کنترل دولتی روی آن وجود نداشته باشد، جذاب است چرا که به ما اجازه میدهد فارغ از قانون و نظر دولتها به معامله بپردازیم.
این برای جاهایی که دولتها به اشتباه و قوانین بد وضع میکنند عالی است.(مثال: تحریم یا بعضی از قوانین معاملاتی که در ایران وجود دارد) اما این آزادی برای کسانی که واقعا به جامعه آسیب میزنند بوجود میاید که با دست بازتری معامله کنند.(قاچاقچیان انسان، مواد مخدر و … ). به پولشویی کمک میکند و…
مسلما من نمیگویم چاقو نداشته باشیم چرا که ممکن است با آن آدمهم کشته شود. میگویم باید بتوانیم وجه بد این داستان را هم ببینیم. از ایلان ماسک در یک مصاحبه در مورد بیتکوین پرسیدند، گفت نمیدانم چرا یاد پولشویی میافتم.
همین الان بخش خوبی از معاملاتی که واقعا با ارزهای مجازی انجام میشود مربوط به معاملاتی است که در حالت قانونی امکان انجام ندارند. همچنین حالا که بحث بخشهای مخرب بیتکوین است یادی کنیم از ICO ها. عرضهی اولیه سکه که تا آنجا با کلاهبرداری گره خورده است که نه تنها در بسیاری از کشورها ممنوع شد بلکه حتا شرکتهای بزرگ تکنولوژیک هم تبلیغات آنها را درسایتهای خودشان ممنوع کردند. بعید میدانیم اینترنت(یا هر تکنولوژی انقلابیای) در ابتدا در این حجم برای خلافکاری و کلاه برداری، استفاده میشد. این دلیلی دیگری برای این که تاکید کنم بلاکچین اینترنت دوم نیست.
همچنین اگر دولتهای نتوانند مالیات اخذ کنند، مشکلات موجود چندبرابر خواهند شد. نابرابری بیشتر از گذشته میشود، و کارکردهای جامعه مختل میشود.دولتها در حوزهی درمان و آموزش و پرورش به سختی خواهند توانست خدمات عمومی ارائه کنند و کم شدن قدرت دولتها از قدرتی که میتوانستند با خشونت اعمال کنند میکاهد و این ممکن است جامعه را به سمت هرج و مرج ببرد.
به خودمان نگاه نکنیم، یادمان نرود که بخش خوبی از مردم دنیا تحت دموکراسیهای واقعی زندگی میکنند و این یک مدل نسبتا پایدار است و اگر قرار است از آن خروج کنیم، احتمالا باید به سمت یک مدل بهتر برویم و مدل جامعهای که با خشونت کنترل نمیشود حداقل در توان ادراکی من قابل تحلیل نیست.
این ضعیفترین بخش مقاله است و من نمیگویم در صورت وجود یک ارز مجازی همه گیر، قطعا این اتفاقات میافتد. واقعا ممکن است جامعه تکامل پیدا کند و راههای بهتری برای این مشکلات بیابد. به هر حال حرف زدن از این مشکلات و فکر کردن به آنها که آزاد هست، نیست؟
مشکل چهارونیم: ما به بانکها نیاز داریم.
بانکها جایی برای نگه داری پول نیستند. بانکها به کمک کردهاند تا مفهوم اعتبار را در ابعاد کلان استفاده کنیم.اعتبار چیست؟ خرج کردن پولی که وجود ندارد، به امید پولی که در آینده بر اثر آن فعالیت میتواند بوجود بیاید. همین یک مفهوم ساده چرخهای اقتصاد را میگرداند، و یکی از اعجاب انگیزترین ابداعات بشر است.
بانک به یک کارآفرین وام میدهد تا او بتواند پروژههایی را انجام دهد که در اینده میتواند پول بیشتری تولید کند. درواقع بانک روی یک امید سرمایهگذاری میکند و این فرصت آزمون خطا به مردم میدهد و از پس این ازمون و خطا اقتصاد بزرگتر میشود. در دوران پیشا مدرن کارآفرینی کار سختی بود چرا که امید به آینده پایین بود اعتبار زیادی شکل نمیگرفت. اعتبار برپایه امید به آینده است.
در کشورهای پیشرفته بانکها به افراد عادی هم تا حدی اعتبار میدهند تا بیشتر از موجودیشان خرج کنند. کردیت کارد یعنی همین. کارت اعتباری.در حال حاضر هر بانک میتواند تا ده برابر سرمایه موجودش اعتبار قرض بدهد.
به همین دلیل است اگر همهی مردم برای برداشتن پولشان به سمت یک بانک حملهور شوند آن بانک ورشکست میشود.
حذف بانکها و معاملات بانکی مارا با خطر از بین بردن سرمایه گذاریهای اعتباری مواجه میکند، و این یعنی اقتصاد کوچکتر.
مشکل پنجم: ما به شرکتها و ناظران مرکزی نیاز داریم.
فرض کنید همین امروز یک اسنپ مبتنی بر بلاکچین عرضه میشد که دست شرکت واسط را حذف میکرد، پورسانت را صفر میکرد و ویژگی رقابتی آنهم قیمت ارزانتر بود در ازای حذف ناظر واسط. آیا مردم از ان استفاده میکردند؟
نظر من خیر است. چرا؟ مسئلهی امنیت مسئلهی مهمی است. اگر رانندهی اسنپچین مطمئن باشد که قابل پیگیری نیست، فرصت مناسبی برای اعضای نامناسب جامعه بوجود میآمد که پلتفرم را ناامن کنند. در حال حاضر هرگونه ناملایمتی در سیستم را یک شرکت بزرگ بر عهده میگیرد، کافیست راننده کولر را روشن نکند تا اسنپ را در توییتر بی آبرو کنیم و شرکت بخاطر مصالح اقتصادیاش مجبور به جلب رضایت ما و بهبود سیستم است و این از طریق کنترل اتفاق میافتد.
اما در صورت حذف ناظر، زمانی که تجاوز صورت بگیرد، کسی نیست که به او مراجعه کنیم و این چیزی نیست لزوما بتوانند پلتفرم پایداری ایجاد کند. در واقع اعتمادی که تکنولوژی بلاکچین میتواند ایجاد کند محدود به حوزهی کالاهای دیجیتال میماند، برای خیلی از کارکردهای دنیای واقعی ما به نهاد حقوقی مسئول نیازمندیم برای تامین امنیت.
ششم: نگهداری سیستمهای بلاکچین هزینهبر است.
نمیشود انکار کرد که یکی از دلایلی که بیتکوین هایپ شده و تعداد بسیار زیادی انسان از بقال محل تا پوتین به آن علاقهنشان میدهند این است که میشود از آن پول درآورد. در واقع بخشی از هنر ناکاماتو این بود که با ایجاد سیستم پاداش، راهحلی عملی پیدا کرد برای مشارکت کامپیوترها برای شرکتدر عملیاتی که به جز مصرف برق فایدهی مستقیم دیگری ندارد.
این راه حل هوشمندانه سیستم بیتکوین را پایدار نگه میدارد اما دیگر سیستمهای مبتنی بر بلاکچین مخصوصا اگر حوزهای خارج از ارزها و مسائل مالی باشد، برای سرپا نگه داشتن سیستم نیازمند راه حلهایی هستند که ساده به نظر نمیرسد.
به عنوان مثال تقریبا همزمان با بیتکوین پروژهای لانچ شد به اسم دیاسپورا. یک شبکهی اجتماعی مبتنی بر بلاکچین. آزادی و امنیت ویژگیهای اصلی آن هستند اما خب شما عکسهایتان را در اینستاگرام اپلود میکنید نه دیاسپورا.
ما انسانها بر اساس منافعمان تصمیم میگریم حتا گاها منافع کوتاه مدت. و این زندهنگه داشتن سیستمهای بلاکچین خارج از حوزههای مالی را سخت میکند(جایی که پول مستقیم در نمیآید).
نکتهی دیگر هم برقی است که به عنوان مثال فقط شبکهی بیتکوین مصرف میکند و به هیچوجه اندازهی کوچکی ندارد. برای پردازش چه چیزی؟ حل کردن معادلات مربوط به آب و هوا؟ فیزیک کوانتوم؟ به پیش بردن علم؟ نه برای تقریبا هیچی. البته ما برای تقریبا هیچی جنگ راه میاندازیم و کارهای بدتری میکنیم که این مصرف برق چندان در برابرش حساب نمیشود. اما به هر حال نگهداری سیستمهای بلاکچین هزینه بالایی دارد و برای این که یک سیستم سرپا بماند باید پاداشهای معقولی به اعضای شبکهبدهد که همیشه کار سادهای نیست. برای همین هم خیلیها به کاغذهای لو رفته و برنامههای تلگرام خوشبین نیستند.
هفتم: بیت کوین واقعا هم بدون مرکز نیست.
روی کاغذ و در ابتدا شما در لپتابتان هم میتوانستید بیت کوین ماین کنید، و حسابها را نگه دارید. اما به مرور با بزرگتر شدن شبکه، معادلات و رقابت به قدری سخت شد که تنها حالتی که ماین کردن را منطقی میکند، پیوستن به استخرهای ماین است و بیشترآنها را هم شرکتهای خبیث کنترل میکنند. فردی که مقدار زیادی بیت کوین در اختیار دارد میتواند به راحتی شبکهرا تحت تاثیر قرار دهد و این در ارزهای غیر از بیتکوین شدیدتر دیده میشود. در واقع بزرگتر شدن شبکه باعث شده است که یکسری قوانین مثل هشتاد/بیست که بر هر بازار معاملاتی چیره میشود تا حدی برای بیتکوین هم اتفاق بیفتد. این داستان را غمگین میکند. آزادی ما چه شد آقای ناکاماتو؟
– هدف من از نوشتن این مقاله تیره نشان دادن آینده بلاکچین نبود. ابتدا جهت جبران مافات آن توییت این متن را نوشتم. در گام بعد هرکسی که بلاکچین از من پرسید را میتوانم به اینجا ارجاع بدهم.
– آیا فکر میکنم که آیندهای در انتظار ارزهای مجازی نیست؟ اینطور فکر نمیکنم. بلاکچین نابالغ و هشت ساله است. اینترنت سیسال بعد از ارتباط اولین دو کامپیوتر شروع به ظهور کرد. چند سده طول کشید تا از خط برای چیزی غیراز پورنوگرافی و نگهداری حسابها استفاده کنیم. ممکن است در سالهای آینده برای بخش خوبی از مشکلات بالا راهحلهای منطقی و عملی پیدا شود. اما از یک چیز تقریبا مطمئنم:
– بلاکچین برای همه حوزهها نیست. حوزههایی مبتلا خواهند شد که اعتماد در آنها نقش ریشهای دارد و این یعنی بازارهای مالی تا ابد به عشق و نفرت با بلاکچین ادامه خواهند داد. و اما اگر صد سال دیگر خریدهای اینترنتی نوهام هنوز هم در یک دیتابیس مرکزی ذخیره شود، زیاد تعجب نخواهم کرد.
– من بیتکوین نمیخرم، اما فکر این که چند سال دیگربیت کوینی برای ماین کردن نخواهد ماند، جذاب است، اتمام منابع آنها را ارزشمندتر میکرد؟ نمیکرد؟
– اگر کسی قصد سرمایه گذاری در این حوزه دارد، به مدل سرمایهگذاری آقای نسیم طالب ارجاع میدهم. سرمایهگذاری نود درصد سرمایه در معتدلو کم ریسک ترین بازارها و ده درصد در بازارهای کرانستانی. سودتان میتواند نجومی باشد اما ضررتان در بدترین حالت ده درصد ازسرمایهتان است.
-میخواهم دیجیکالا برپایهی بلاکچین بزنم؟ بزنم؟ اگر حوزهای که میخواهید در آن کار کنید مشکل اعتماد دارد و یک دیتابیس مرکزی نمیتواند مشکل را به راحتی برطرف کند، امتحان کردن میارزد، اگر نه، نه.
-یکی از نشانگان هایپ حضور کلاهبردارها و موج سوارها و ژن خوبها و آقازادههای وام بگیر در صحنه است. کلاهمان را باید دو دستی بچسبیم در چنین حوزههایی.
-کلا هرچیزی که از آن پول یک شبه در میآید مشکوک است. اگر هم از در و دیوار این را میشنوید که از جایی یک شبه پول در میآید، دیگر خیلی خیلی مشکوک تر است. دنیا در بیشتر موارد این شکلی کار نمیکند.
این روزها که همه در مورد بیتکوین حرفهای فریبنده میزنند، اگر دوستی دارید که به بیتکوین علاقه دارد یا میخواهد سرمایه گذاری کند، این مقاله را برای او بفرستید. اگر کانال تلگرام یا توییتر دارید هم به اشتراک گذاری مزید امتنان است.
پیپل سال ۲۰۱۷، ۷.۶ میلیارد تراکنش داشته که به طور متوسط میافته ثانیهای ۲۴۱ تراکنش. البته تراکنشها به صورت یکنواخت توزیع نمیشن، ولی خب تا هزار فاصله محسوسی هست. البته ویزا در زمان اوج ترافیک انگار تا ۴۰ هزار تا هم تونسته هندل کنه.
تراکنش در ثانیه(tps) بیتکوین هم بسته به متوسط سایز هر تراکنشه، اما با متوسط این روزها تا ۷ تا جا داره.
گرچه اگه Lightening بیاد رو بیتکوین، تراکنش در ثانیهی بیتکوین تا میلیونها(و حتی میلیاردها) تراکنش در ثانیه میره بالا و ویزا با چند ده هزارتا جلوش هیچی نخواهد بود.
======
شهریور ۹۶ که بیتکوین این همه نبود. تازه داشت برمیگشت به رکورد ۵ هزار دلارش و کمتر از ۴ هزار دلار بود. که با دلار ۳ تومنی میشه ۱۲ میلیون.
======
اسنپچین هم میتونه راحت یه کوئری(: بزنه به پایگاه دادهی پلیس امنیت(همچین چیزی داریم؟ همونی که الآن ازش اسنپ گواهی رانندههاش رو میگیره) و در صورت تایید وارد شبکهش بکنه.
اگه اون سیستمهای امتیازیای که چین تا حدی راهانداخته همهگیر بشه تو دنیا که دیگه با اون میشه کلی از این مراکز تامین اعتماد رو حذف کرد.
حتی با بعضی سیستمهای تعیین رتبهی اعتباری امروزه هم میشه کارایی کرد.
======
یه کتابی هست گذاشتم تو to-read گودریدزم: https://www.goodreads.com/book/show/6617037-debt
اسمش:
Debt: The First 5,000 Years
تیتر معرفیش:
Before there was money, there was debt
کل بدهی و اعتبار خیلی وقته وجود داره بین سازوکارهایی که بشر استفاده میکنه.
این ربطی هم که بین بانک و اعتبار و تعداد تجربههای بیشتر و اقتصاد بزرگتر گذاشتی به نظرم مشکلداره.
بانک وامی که میده رو میگیره. اون سرمایهگذار خطر پذیر و فرشته و انکوباتوره که ریسک میکنند.
اتفاقا تو که نسیم طالب خوندی میدونی که بانکهای بزرگ و اجازه ندادن به این که ورشکسته بشن از نظر نسیمطالب خیلی خیلی مضره. به شدت مضره.
همچنین تو ایران هم سیستمهایی داریم که اجازه خرید اعتباری میده. ولی خب خیلی تو روال نیفتاده.
======
این بحثی که هم در مورد مالیات کردی به نظرم تو بلاکچین و ارز رمزپایه و بیتکوین هم راحت میشه پیدا بشه.
مثلا تو ایران ما خوداظهاری مالیاتی داریم. تو خارجه(: (مثلا آمریکا) هم اگه دقت کرده باشی do taxes(مالیاتها رو راستوریس کردن) یکی از اون کارهای مهم هر سالهس که هر فردی باید انجام بده.
این طوری نیست که بگیم دولت حتما باید رد تمام تراکنشها رو داشته باشه و از مجرای دولتی بگذره تا بتونه مالیات بگیره. کلی راه دیگه هست که امروزه هم داره اجرا میشه.
======
ارز و پول فرق دارن. فکر کنم درس متمم(؛ در مورد تفاوت ارز و پول رو بخونی بهتر باشه. گرچه فرقی در محتوات نمیکنه و حتی شاید همین استفاده از پول برای مخاطب عام بهتر باشه.
و در نهایت دمت گرم که مینویسی و وقت میزاری. وقتی که میشد رو هابها(: گذاشت رو صرف نوشتن میکنی.
ممنون
احمد تو یکی از خفن ترین رفیقایی هستی که من دارم و خیلی دلم میخواد ببینمت یه روز. این دفعه اومدم تهران حتما تلاش میکنم باهات ارتباط مستقیم تر برقرار کنم:)
یادم رفت تاکید کنم که همه تکنولوژیهای بهبوددهندهی ارزهای رمزپایه با هاردفورک نیست. مثلا این لایتنینگ با اون حجم از قدرتش یه لایهی دیگهس که میاد رو بیتکوین(یا ارزهای رمزپایهی دیگه که اجراییش کنند).
در نتیجه مشکلی که با توییتر ۵۰۰کاراکتری داریم(که دیگه توییتر نیست) با لایتنینگ یا هر تکنولوژی که رو یه لایه دیگه اجرا میشه نخواهد بود.
ایدهی مشابهش سیستمهای انتقال ارزی هستند که در نهایت به صورت بانکی ارز منتقل میشه، اما چون تعداد استفادهکنندههاش بین کشورها زیاده، خود سیستم هندل میکنه. مثلا اگه جک از آمریکا قراره به سعید تو ایران ۵۰۰۰۰۰ دلار بده و سارا از ایران به آلن آمریکایی ۵۰هزار تا میفرسته، سیستم این دو تا رو داخل ایران و اونارو تو آمریکا با هم مچ میکنه و نیازی نیست که بار اضافی بیفته رو محدودیت شبکه بانکی.
سلام رفیق. دستت درد نکنه پست خیلی خوبی بود . نظر من هم در مورد بیت کوین شبیه نظر تو استو تو اوج قیمتهای بیت کوین وتب فراوانش در ایران این مقاله رو خوندم https://goo.gl/RsXJwQ مثلا اگر حباب بیت کوین در ۲۰ هزار دلاری ترکید ۷ سال طول میکشه که دوباره بشه ۲۰ هزار دلار .
حباب زمانی اتفاق می افتد که ارزش واقعی یک سهم با خود سهم برابر نباشد ولی واقعا نمیشه ارزش واقعی بیت کوین را حدس زد . هر چند باید این نکته را در نظر داشته باشیم که ارزش ها در حین اتفاقات سیاسی و اجتماعی غالب بر جهان تغییر پیدا میکنه. مثلا در زمان قحطی آلمان بعد از جنگ جهانی اول ارزش یک تخم مرغ با یک خونه تو فرانکفورت برابر بود!
توییتر و فیس بوک ندارم ولی یه جاهایی شیر کردم! موفق باشی
ممنونم ازت فواد. حباب قیمت یه موضوعه که خب واقعا پیچیده ست من ازش نمیفهمم ولی شهودی هممون میتونستیم بگیم که حبابه:)) و خب زمان نشون میده این رو.
بحث اصلی من در مورد کاربردهای بلاک چینه که به نظرم داره در موردشون اغراق میشه. تلگرام بدون فیلتر برپایهی بلاکچین مثلا یکیشه. امیدوارم که عملی بشه ولی یاد پروژهی مارس وان میفتم که با دوتا انیمیشن همه رو سرکار گذاشته بود که میریم مریخ:)
مرسی که به من لطف داری ۳>
سلام صدرا جان
راستش من از تو خیلی خوشبینترم. البته خیلی از مواردی که گفتی رو هم قبول دارم. مثلا مشکل پرداخت مالیات یا تخلفات مالی.
البته بخشی از این نگرانیهای ما به این دلیل باشه که ما دنیایی غیر از چیزی که الان هست رو تجربه نکردیم. شاید اگر دولتها از همان ابتدا ابزار این اعمال قدرت را نداشتند، راههای دیگری برای جلوگیری از این مشکلات پیدا میکردند و بعید نیست اگر این مشکل فراگیر بشه بتونند راه خودشون رو پیدا بکنند. (یا اصلا شاید دولتها نهاد مناسبی برای پرداخت مالیات به اونها نباشند.)
ضمنا به نظرم داری بلاکچین رو خیلی کوچیک میکنی. بلاکچین فقط حل مشکل اعتماد نیست. بلکه یک بیزنس مدل جدید یا حتی یک پارادایم جدیده. مثلا اسنپچین (یک بلاکچین، نه یک شرکت) قرار نیست لزوما واسطهها رو از بین ببره. بلکه میتونه راه رو برای شرکتهای زیادی باز کنه که از این زیرساخت استفاده کنن. حالا این شرکتها هستن که تصمیم میگیرند پورسانت بگیرند یا نگیرند. یا رانندههایی که معرفی میکنند رو قبلا احراز هویت بکنند یا نه.
در این شرایط شما هستید که تصمیم میگیرید از امکانات کدوم ارائه دهنده استفاده کنید. طبیعتا اگر امنیت برای شما فاکتور خیلی مهمی باشه، تصمیم میگیرید از امکانات شرکتی استفاده کنید که فقط رانندههایی رو به شما معرفی میکنه که قبلا شناساییشون کرده. (و البته پورسانت بیشتری هم میگیرند.) ضمنا شرکتهای مختلف میتونند معیارهای متفاوتی برای معتبر بودن راننده استفاده کنند. مثلا شاید بشه فقط با استناد به تجربه سفرهای قبلی هم به کسی اعتماد کرد یا نکرد. (مثل سیلکرود مرحوم)
توی همهی این موارد فرض کردم که فقط یک اسنپچین داریم و رانندهها مشترک هستند اما شرکتهای مختلف لزوما همهی رانندهها رو معرفی نمیکنند. همونطور که بروزرها هم بسته به تشخیص خودشون همهی سایتها رو بهتون نشون نمیدن.
نمیدونم دیدی یا نه ولی منم راجع به بلاکچین یه مطلب نوشته بودم. اگه ندیدیش میخوای یه نگاهی هم به اون بنداز
مرسی ایمان
مطلبت رو خوندم. من با این که پارادایم جدیده یکم مشکل دارم.بله هست اما اسکوتر برقی، هم یه راه حل جدید برای انتقال انسان از مکانی به مکانی دیگهست، لزوما صرف جدید، متفاوت بودنش قرار نیست به اندازه ماشین موتور یا حتا دوچرخه بزرگ بشه. حتا اگر هزاران نفر برن دنبال خریدنش:) کما این که تلوزیون سه بعدی رو هم خیلی ها خریدن:) امیدوارم کسی رگ گردنی نشه بخاطر مقایسه بلاک چین با اسکوتر. تلاشم اینه که نشون بدم، احتمالا با هایپ طرفیم. این ایدهی منه فعلا:))
—————————————————————————————————–
یه چیز دیگه رو که تو متن نگفتم چون استدلال خوبی نیست، اینه که این اتفاقات داره تحت لوای صنعت تکنولوژی میفته. یه عالمه شرکت و متفکر اینجا وجود داره. شرکتهای بزرگ شاید از ترندها جا بمونند یا از دستشون بدند، اما منفعلانه نسبت بهشون برخورد نمیکنن(بینگ، گوگل پلاس، فایرفون).یکم با دقت نگاه کن به ارتباط شخصی شرکتهای بزرگ و لیدرهای صنعت با بلاک چین.این استدلال خوبی نیست. مثال نقض میشه براش آورد ولی من برداشت خودم رو دارم از این برخورد منفعلانه.
—————————————————————————————
ضمنا به نظرم داری بلاکچین رو خیلی کوچیک میکنی. بلاکچین فقط حل مشکل اعتماد نیست. بلکه یک بیزنس مدل جدید یا حتی یک پارادایم جدیده
این جمله رو هم نمیفهمم مشخصا دیگه:) باید توضیح بدی چه چیزی رو حل میکنه و چه ویژگی های جدیدی در این پارادایم وجودداره که فراتر از حل مشکل اعتماده. یعنی استدلالت یکم ج.ا ییه. تلگرام نا امن است.خب باشه، توضیح بده، چرا ناامن است؟
بلاک چین فقط مسئلهی اعتماد نیست. یک پارادایم جدید است. خب چه ویژگیهایی اضافه میکنه که تبدیلش میکنه به یک پارادایم جدید. دقیقا ارزش افزوده کجاست؟ چه چیزی رو فراهم میکنه که یه سرور مرکزی نمیکنه؟ بعد اگر چیزی غیر از اعتماد وجود داشت، با چه هزینه ای این رو فراهم میکنه؟ واقعا مشتاقم پاسخت رو بدونم شاید که از دست دادم نکته ای رو.
حیف حمید طهماسبی اینجا نیست که بیاد بهت بگه «این ایمان همیشه مخالفه. تو جدی نگیرش» :))
میگم پارادایم رو عوض میکنه نه به خاطر بحث اعتماد، بلکه به خاطر بیزنس مدلی که داره. به خاطر decentralized بودن این بیزنس مدل. سعی میکنم بگم چرا.
فیسبوک رو فرض کن. هرکاری دلش میخواد با ما میکنه و هیچکس هم هیچ غلطی نمیتواند بکند. هردیتایی که بخواد رو میفروشه. اما چند تا از دوستات رو میشناسی که به خاطر قضیهی اخیر لو رفتن بعضی اطلاعات، اینستاگرامشون رو غیرفعال کرده باشن؟
اگر شبکه اجتماعی مورد علاقهی مردم بر مبنای بلاکچین کار میکرد، هر لحظه که اراده میکردند میتونستند همون پروفایل خودشون رو به یه سرویس دیگه منتقل کنند و مطمئن باش در چشم به هم زندنی فیسبوک نابود میشد.
حالا فکر میکنی چرا باید خیلی از غولهای دنیا به این تکنولوژی کمک کنن؟ چون خیلیهاشون به خاطر نبود همچین چیزی تا الان ارتزاق کردن.
چه چیزی رو اضافه میکنه؟ به نظر من مهمترین نکتهاش اینه که هزینهی جمعآوری Critical Mass برای سرویسهای جدید خیلی خیلی کمتر میشه. فکر کن الان بخوای یه فیسبوک جدید با امکاناتی که واقعا مردم بهش علاقه داشته باشن، بسازی. اگر فرض کنی امکان موفقیت همچین سرویسی اصلا وجود داشته باشه، چقدر باید خرج کنی تا بتونی یه یوزر بیس اولیه برسی؟
اما اگه بخوای یه سرویس روی بلاکچین قبلی تعریف کنی، یوزر گرفتن خیلی ارزون تره. چرا؟ چون یوزر بدون هیچ دردسری میتونه تو رو هم امتحان کنه بدون اینکه دوستاش یا عکساش رو از دست بده. این بحث Network effect سرویسها رو تا حد زیادی کم میکنه. (مگر اینکه داخل سرویس هم این قابلیت رو تا حدی جاسازکرده باشی اما لزوما اینطور نیست.)
برای مثال فرض کن این امکان وجود داشت که یوزرهای اینستاگرام (یا فیسبوک و توییتر) ، با همون محتوای اکانتشون و حتی فرندها به Vero کوچ کنن. به نظرت تا الان Vero چقدر بیشتر یوزر داشت و چقدر بیشتر یوزرها رو Engage میکرد؟
با این شکل دیگه فیسبوک نیست که تو رو تغییر میده، بلکه یوزرها هستن که فیسبوک و بقیه رو جوری تغییر میدن تا متناسب با نیازهای واقعی اونها باشن.
البته شکی نیست که الان بلاکچین در نزدیکیهای نقطهی ماکسیموم هایپ سایکل خودش هستش و خیلی از افرادی که دارن بلاکچین راه میندازن اصلا نمیفهمن دارن چه غلطی میکنن و این تصور خیلیها رو از چیزی که واقعا بلاکچین هست دور میکنه. واسه همین خیلی از این انتقادات رو درک میکنم. منو یاد اتفاقات پلاسکو و زلزله کرمانشاه میندازه که از بس همه ازش حرف میزدن آدم حس بدی پیدا میکرد.
ایمان عزیزم
ببخشید اینقدر دیر پاسخ میدم. بعد از این که ایمیل کامنتت اومد(بعد بازی یونتوس رئال بود) چنان مریض شدم که خدا برای گرگ بیابون نیاره. تازه الان تونستم یکم بازیابی کنم خودم رو:)) توطئهی استکبار جهانی بود:)
درمورد حرفات فکر میکنم. کلیتش رو بگم که در نگاه اول مخالفم:) یعنی نیتیو به نظر نمیرسه هیچکدوم ازاین چیزایی که گفتی. ما الان شرکتهایی رو داریم که (فیسبوک) چندین پلتفرم رو موازی هم دارن پیش میبرن. امکانات منتقل کردن یکی به یکی دیگه رو هم دارن(کاری که بین گوگل پلاس، گودر و یوتیوب تا حدی اتفاق افتاد) ولی خب چندان ایدهی جالبی به نظر نمیرسه. نمیدونم خیلی خامه فکرای تو ذهنم. اگر یه روزی چیزی بهتر به ذهنم رسید میام همین زیر مینویسم.
در مورد این که شرکتای بزرگ برخلاف یه تکنولوژی ن چون بر خلاف منافعشونه حرف خندهداریه. اون اوایل در مورد اپن سورس هم همین گفته میشد ولی الان لیدرای اپن سورس همین شرکتای تکنولوژیک بزرگن. نمیدونم. زمان خیلی از این چیزا رو مشخص میکنه. احتمالا یه چیزی میشه بین حرف من و تو:)
مرسی از وقتی که گذاشتی.
با بخشهایی از حرفت موافقم و بخشهایی نه، ولی مشکل پنجمی که گفتی خیلی شبیه حرف سران حکومت ما دربارهی سرویسهای خارجی مثل تلگرامه. با این حساب تو هم باید با فیلتر تلگرام موافق باشی، چون یه سرویس خارجیه و اگه جرمی داخش اتفاق بیفته قابل پیگیری نیست دیگه، هوم؟ :)
مسلما من نمیگویم چاقو نداشته باشیم چرا که ممکن است با آن آدمهم کشته شود. میگویم باید بتوانیم وجه بد این داستان را هم ببینیم.
======================================================
۱- هر حرفی که در مورد جنبههای بد یک تکنولوژی لزوما از جنس ج.ا نیست. حرف زدن در مورد جنبههای منفی تلگرام بسیار عالیه و هیچ مشکلی نداره. کما این که در آمریکا هم این مباحث هست و مثلا بیل گیتس یکی از موافقان این هست که در شرایط خاص امنیتی اطلاعات رو در اختیار دستگاه امنیتی قرار باید داد و منم اگه تو یه جامعه درست درمون زندگی میکردم حاضر بودم به این سوال مهم فکر کنم و حرف بزنم. حرف زدن رسم یه جامعه ازاده و مشکلی نداره.
مشکل اونجا شروع میشه که یه عده به زور باقی رو خفه میکنند و به بهانه صحبتهاشون تلاش میکنند، خواسته شون رو به عدهای دیگه تحمیل کنند.
من نمیبینم در جایی گفته باشم که بلاک چین رو از بین ببریم یا چیزی این چنینی. دارم میگم یه چاقو ساختیم، اسمش قمه ست، بیشتر از میوه پوست کندن باهاش آدم میکشن. اگه میخواید بیزنس کنید تو اون حوزه، حواستون باشه.
امیدوارم متوجه شده باشی منظورم رو.
صدرا مطالب جالبی در مورد بلاکچین ها گفتی. برای من مفید بود(درست مثل مطلب ایمان در این زمینه). ازت ممنونم.
با خودم عهد کرده بودم که دیگه وقتم رو صرف خوندن هیچ مطلب دیگری که به بیت کوین مربوط باشه نکنم ولی نتونستم از مطلب تو بگذرم. البته علاقه من برای خوندن چیزهایی که توی این حوزه نوشته شده بودن بیشتر بخاطر موج جدید جَو گیری ای بود که راه انداخته بود و میخواستم سر در بیارم و ببینم چیه که این همه آدم(البته اکثریت رو میگم نه الزاماً همه) شبیه … افتادن دنبالش.
راستی خواستم بگم که زیاد نگرانِ کسانی نباش که سرمایه شونو بردن یا میخوان ببرن تو این وادی. به تجربه بهم ثابت شده که اکثریت اینها همون هایی هستن که به بازار دلار و سایر ارزها هم هجوم میبرن و کارهایی از این دست توی کارنامه شون زیاد هست. به نظرم اینها هرچی بیشتر ضرر کنن بهتره. البته به این امید میگم که کم کم از چرخه اکوسیستم اقتصادی حذف بشن(یعنی خاک بر سرشون بشه:)
جدی نگیری.شوخی میکنم.آرزوی حذف هیچکدومشون رو ندارم! ولی واقعاً خیل زیادی از این آدمها حتی درکی از منافع خودشون و خانواده شون هم ندارن.دچار نزدیک بینی شدید شدن و هیچ عدسی مقعری هم کارشون رو راه نمیندازه!
مرسی سامان از کامنتت و لطفت.
لوزرز الویز لوز. به اونا کار زیادی ندارم:) اونی که میخواست بیزنس کنه یه قرون دو قرون نبود پولش و خب در اسکیل متفاوتی صحبت ها شکل گرفت.دیگه حس کردم که عمومی گفتن این حرفا از نگفتنش بهتره.
سلام
نسیم طالب در بخشی از اظهار نظرش راجع به رمز ارزها این جوری گفته:
«بیت کوین نیاز به نظام پیچیده (بانکی) را از بین میبرد، نه به این دلیل که یک ارز رمزپایه است، بلکه به این خاطر که صاحبی ندارد و هیچ مقام مسئولی نمیتواند دربراره آینده آن تصمیمگیری کند. انبوهی از مردم، یعنی کاربران آن، صاحبش هستند. همچنین بیت کوین اکنون سابقهای چند ساله دارد و همچون یک موجود زنده حقوقی برای خود دارد.»
نسیم طالب به طور ویژه به ماهیت بدون سرپرست بیت کوین اشاره میکند و آن را بالاترین مزیت این ارز نسبت به سایر داراییهای کمیاب (نظیر فلزات گرانبها) که از آنها برای ذخیره ارزش استفاده میشود میداند.
قوی سیاهی که در کریپتوکارنسی هاست میتونه دلیلی بر بختانگی آن باشه.
این متن جواب خیلی از سوال هامو داد و دیدت به ماجرا خیلی جالب بود . اما جالب تر از اون داشتن این همه هوش برای انتخاب موضوعاتیست که میتونه سوال خیلی ها باشه که جایی جواب ساده ای براش پیدا نکردن ، موضوعی که به نظرم باعث شده یه عده مخاطب خوب (از کامنت ها میشه فهمید اینو ، البته به جز این یکی ) پیگیر مطالبت باشند و این واقعا جای تبریک داره . ادامه بده لطفا . خیلی دارم یاد میگیرم .
ممنونم رضای عزیز
این وزن مخاطب برای من از روز اول یا حتا قبل از نوشتن واقعا دغدغه بوده و خب این شانس رو داشتم که مخاطبای اینجا خیلی از وقتا از خودم سوادشون بیشتر بوده. بازم ممنون از کامنتت
بیت کوین صدرصد ناشناسی تراکنش ها رو تضمین نمیکنه در مقایسه با یه رمز ارزی مثل xmr (اکثر بازارچه های تور رفتند رو xmr )چون بالاخره یه جایی آدرس ولت به یه هویت واقعی تو دنیای واقعی لینک میشه جالبه که الان سرویس هایی به اسم btc mixer داریم که دارند از همین مشگل نون میخورند ؛)
و مالیات رو میتونند دول محترمه از صرافی ها یا ولت ها بگیرند(اونها هم رو fee شون اعمال میکنند)،(تو خبر ها داشتیم ظاهرا آمریکا پیش قدم شده واسه اخذ مالیات) چون بلاخره یه جایی من نوعی باید سرمایمو به یه کریپتو کارنسی دیگه منتقل کنم یا نه ؟
اصلا قانون بزارند شما اگر خواستی کالای فیزیکی بخری با بیت کوین باید مبلغ بالاتری بدی به عنوان مالیات….
الان گذرم به یه کانال متوقف شده توی تلگرام افتاد، این مطلب https://t.me/dynamicClass/1201 به نظر بخشی از ترجمه WhitePaper تلگرام راجب شبکه TON ـشه، که خبری از مشکل مقیاس پذیری نیست! تراکنش های میلیونی و همه چه گل و بلبل! نظری نداری؟ ?
ببین یه نکته ای که تو هایپ بلاکچین وجود داره اینه که برای آی سی او میان یه سری قول عجیب غریب میدن تا سرمایه بیشتری جذب بشه. این رو داشته باش.
این اسناد(مثلا) لو رفتهی تلگرام خیلی خیلی شبیه به این بود که یکی بیاد یه انیمیشن سفر به مریخ نشون بده بگه خب ما قراره بریم. و ما هم باور کنیم.از نظر فنی توضیحاتی وجود نداره و همینطور خیلی ها معتقدن اصلا امکان پذیر نیست. ایشاا… که باشه و ایشاا… که موفق بشن آقای دروف ولی من الان فکر میکنم این لو دادن غیررسمی این سند ها برای ایجاد سروصدا حول آی سی او شون بود. ممکنه بگی چرا رسمی منتشر نکردن؟ برای این که زیر بار پاسخ دادن به ادعاهای عجیب و بزرگ مطرح شده تو برگه ها نرند.
صدرا جان عالی بود
البته درباره پشتوانه پول ها بخصوص بعد از برتن وودز نمیشه گفت که لزوما دلار به جایی بند هست، بنابراین بیت کوین خیلی شبیه دلاره.
بسی استفاده کردم قربان
در مورد اینکه یه بخشی از سروصداها (شاید ۵۰٪ اش) هایپ هست باهاتون موافقم.
ولی مسئله ای که ندیدم بهش اشاره کنین (شایدم کردین ولی من سریع خوندم) این است که کاربرد اصلی بلاکچین، به عنوان یک Database برای ذخیره سازی داده های Immutable به شکل غیرمتمرکز است. به خاطر همین علاوه بر کاربرد در بحث های مالی، کاربردهای valid دیگری نیز در بسیاری از صنایع دارد.
همچنین بحث smart contract رو هم بهش اشاره نکردین.
سلام
درمورد اینکه هزینه نگهداری کیف الکترونیکی چقدره و ایا اصلا هزینه داره یانه؟
لطفا توضیح بدین
من قبلا در کیف الکترونیکی چند دلار داشتم
بعد سر زدن دوسه ماه
حالا موجودی صفر میزنه چرا؟
در صورتیکه قبلا تراکنشهارو نشون میداد
جانا سخن از زبان ما می گویی، خیلی دلم می خواست این مطالب رو که ماه هاست بهش فکر میکنم از زبان یکی دیگه بشنوم، بیت کوین و بلاکچین این روزها مثل لباس پادشاهی ست که گفتن هر کی نمی بینه فلان است و هیچکس به این خاطر جرات نمیکنه بگه نمی بینمش، ولی من هم هرچه نگاه کردم دیدم اون همه ادعاها که پشت بلاکچین مطرح میشه در اون نیست و فقط شعارهاو گرافیک های اغوا کنندست که جرات به کسی نمیده بگه من نمی بینم.
ممنون که انقدر زیبا و جامع نوشتی برق لپتاپم همین قدر بهم اجازه میده کامنت بنویسم
احسنت بر این اقتصاد به زبان ساده تو(در ارتباط با بخش پول). و ممنون که زود به زود مینویسی?
ممنون از تو بهنام جان که میخونی و احتمالا به اشتراک میذاری:)
پیپل سال ۲۰۱۷، ۷.۶ میلیارد تراکنش داشته که به طور متوسط میافته ثانیهای ۲۴۱ تراکنش. البته تراکنشها به صورت یکنواخت توزیع نمیشن، ولی خب تا هزار فاصله محسوسی هست. البته ویزا در زمان اوج ترافیک انگار تا ۴۰ هزار تا هم تونسته هندل کنه.
تراکنش در ثانیه(tps) بیتکوین هم بسته به متوسط سایز هر تراکنشه، اما با متوسط این روزها تا ۷ تا جا داره.
گرچه اگه Lightening بیاد رو بیتکوین، تراکنش در ثانیهی بیتکوین تا میلیونها(و حتی میلیاردها) تراکنش در ثانیه میره بالا و ویزا با چند ده هزارتا جلوش هیچی نخواهد بود.
======
شهریور ۹۶ که بیتکوین این همه نبود. تازه داشت برمیگشت به رکورد ۵ هزار دلارش و کمتر از ۴ هزار دلار بود. که با دلار ۳ تومنی میشه ۱۲ میلیون.
======
اسنپچین هم میتونه راحت یه کوئری(: بزنه به پایگاه دادهی پلیس امنیت(همچین چیزی داریم؟ همونی که الآن ازش اسنپ گواهی رانندههاش رو میگیره) و در صورت تایید وارد شبکهش بکنه.
اگه اون سیستمهای امتیازیای که چین تا حدی راهانداخته همهگیر بشه تو دنیا که دیگه با اون میشه کلی از این مراکز تامین اعتماد رو حذف کرد.
حتی با بعضی سیستمهای تعیین رتبهی اعتباری امروزه هم میشه کارایی کرد.
======
یه کتابی هست گذاشتم تو to-read گودریدزم:
https://www.goodreads.com/book/show/6617037-debt
اسمش:
Debt: The First 5,000 Years
تیتر معرفیش:
Before there was money, there was debt
کل بدهی و اعتبار خیلی وقته وجود داره بین سازوکارهایی که بشر استفاده میکنه.
این ربطی هم که بین بانک و اعتبار و تعداد تجربههای بیشتر و اقتصاد بزرگتر گذاشتی به نظرم مشکلداره.
بانک وامی که میده رو میگیره. اون سرمایهگذار خطر پذیر و فرشته و انکوباتوره که ریسک میکنند.
اتفاقا تو که نسیم طالب خوندی میدونی که بانکهای بزرگ و اجازه ندادن به این که ورشکسته بشن از نظر نسیمطالب خیلی خیلی مضره. به شدت مضره.
همچنین تو ایران هم سیستمهایی داریم که اجازه خرید اعتباری میده. ولی خب خیلی تو روال نیفتاده.
======
این بحثی که هم در مورد مالیات کردی به نظرم تو بلاکچین و ارز رمزپایه و بیتکوین هم راحت میشه پیدا بشه.
مثلا تو ایران ما خوداظهاری مالیاتی داریم. تو خارجه(: (مثلا آمریکا) هم اگه دقت کرده باشی do taxes(مالیاتها رو راستوریس کردن) یکی از اون کارهای مهم هر سالهس که هر فردی باید انجام بده.
این طوری نیست که بگیم دولت حتما باید رد تمام تراکنشها رو داشته باشه و از مجرای دولتی بگذره تا بتونه مالیات بگیره. کلی راه دیگه هست که امروزه هم داره اجرا میشه.
======
ارز و پول فرق دارن. فکر کنم درس متمم(؛ در مورد تفاوت ارز و پول رو بخونی بهتر باشه. گرچه فرقی در محتوات نمیکنه و حتی شاید همین استفاده از پول برای مخاطب عام بهتر باشه.
و در نهایت دمت گرم که مینویسی و وقت میزاری. وقتی که میشد رو هابها(: گذاشت رو صرف نوشتن میکنی.
ممنون
جامع و بسیار آموزنده بود. مرسی 🙂
احمد تو یکی از خفن ترین رفیقایی هستی که من دارم و خیلی دلم میخواد ببینمت یه روز. این دفعه اومدم تهران حتما تلاش میکنم باهات ارتباط مستقیم تر برقرار کنم:)
یادم رفت تاکید کنم که همه تکنولوژیهای بهبوددهندهی ارزهای رمزپایه با هاردفورک نیست. مثلا این لایتنینگ با اون حجم از قدرتش یه لایهی دیگهس که میاد رو بیتکوین(یا ارزهای رمزپایهی دیگه که اجراییش کنند).
در نتیجه مشکلی که با توییتر ۵۰۰کاراکتری داریم(که دیگه توییتر نیست) با لایتنینگ یا هر تکنولوژی که رو یه لایه دیگه اجرا میشه نخواهد بود.
ایدهی مشابهش سیستمهای انتقال ارزی هستند که در نهایت به صورت بانکی ارز منتقل میشه، اما چون تعداد استفادهکنندههاش بین کشورها زیاده، خود سیستم هندل میکنه. مثلا اگه جک از آمریکا قراره به سعید تو ایران ۵۰۰۰۰۰ دلار بده و سارا از ایران به آلن آمریکایی ۵۰هزار تا میفرسته، سیستم این دو تا رو داخل ایران و اونارو تو آمریکا با هم مچ میکنه و نیازی نیست که بار اضافی بیفته رو محدودیت شبکه بانکی.
سلام رفیق. دستت درد نکنه پست خیلی خوبی بود . نظر من هم در مورد بیت کوین شبیه نظر تو استو تو اوج قیمتهای بیت کوین وتب فراوانش در ایران این مقاله رو خوندم
https://goo.gl/RsXJwQ مثلا اگر حباب بیت کوین در ۲۰ هزار دلاری ترکید ۷ سال طول میکشه که دوباره بشه ۲۰ هزار دلار .
حباب زمانی اتفاق می افتد که ارزش واقعی یک سهم با خود سهم برابر نباشد ولی واقعا نمیشه ارزش واقعی بیت کوین را حدس زد . هر چند باید این نکته را در نظر داشته باشیم که ارزش ها در حین اتفاقات سیاسی و اجتماعی غالب بر جهان تغییر پیدا میکنه. مثلا در زمان قحطی آلمان بعد از جنگ جهانی اول ارزش یک تخم مرغ با یک خونه تو فرانکفورت برابر بود!
توییتر و فیس بوک ندارم ولی یه جاهایی شیر کردم! موفق باشی
ممنونم ازت فواد. حباب قیمت یه موضوعه که خب واقعا پیچیده ست من ازش نمیفهمم ولی شهودی هممون میتونستیم بگیم که حبابه:)) و خب زمان نشون میده این رو.
بحث اصلی من در مورد کاربردهای بلاک چینه که به نظرم داره در موردشون اغراق میشه. تلگرام بدون فیلتر برپایهی بلاکچین مثلا یکیشه. امیدوارم که عملی بشه ولی یاد پروژهی مارس وان میفتم که با دوتا انیمیشن همه رو سرکار گذاشته بود که میریم مریخ:)
مرسی که به من لطف داری ۳>
سلام صدرا جان
راستش من از تو خیلی خوشبینترم. البته خیلی از مواردی که گفتی رو هم قبول دارم. مثلا مشکل پرداخت مالیات یا تخلفات مالی.
البته بخشی از این نگرانیهای ما به این دلیل باشه که ما دنیایی غیر از چیزی که الان هست رو تجربه نکردیم. شاید اگر دولتها از همان ابتدا ابزار این اعمال قدرت را نداشتند، راههای دیگری برای جلوگیری از این مشکلات پیدا میکردند و بعید نیست اگر این مشکل فراگیر بشه بتونند راه خودشون رو پیدا بکنند. (یا اصلا شاید دولتها نهاد مناسبی برای پرداخت مالیات به اونها نباشند.)
ضمنا به نظرم داری بلاکچین رو خیلی کوچیک میکنی. بلاکچین فقط حل مشکل اعتماد نیست. بلکه یک بیزنس مدل جدید یا حتی یک پارادایم جدیده. مثلا اسنپچین (یک بلاکچین، نه یک شرکت) قرار نیست لزوما واسطهها رو از بین ببره. بلکه میتونه راه رو برای شرکتهای زیادی باز کنه که از این زیرساخت استفاده کنن. حالا این شرکتها هستن که تصمیم میگیرند پورسانت بگیرند یا نگیرند. یا رانندههایی که معرفی میکنند رو قبلا احراز هویت بکنند یا نه.
در این شرایط شما هستید که تصمیم میگیرید از امکانات کدوم ارائه دهنده استفاده کنید. طبیعتا اگر امنیت برای شما فاکتور خیلی مهمی باشه، تصمیم میگیرید از امکانات شرکتی استفاده کنید که فقط رانندههایی رو به شما معرفی میکنه که قبلا شناساییشون کرده. (و البته پورسانت بیشتری هم میگیرند.) ضمنا شرکتهای مختلف میتونند معیارهای متفاوتی برای معتبر بودن راننده استفاده کنند. مثلا شاید بشه فقط با استناد به تجربه سفرهای قبلی هم به کسی اعتماد کرد یا نکرد. (مثل سیلکرود مرحوم)
توی همهی این موارد فرض کردم که فقط یک اسنپچین داریم و رانندهها مشترک هستند اما شرکتهای مختلف لزوما همهی رانندهها رو معرفی نمیکنند. همونطور که بروزرها هم بسته به تشخیص خودشون همهی سایتها رو بهتون نشون نمیدن.
نمیدونم دیدی یا نه ولی منم راجع به بلاکچین یه مطلب نوشته بودم. اگه ندیدیش میخوای یه نگاهی هم به اون بنداز
مرسی ایمان
مطلبت رو خوندم. من با این که پارادایم جدیده یکم مشکل دارم.بله هست اما اسکوتر برقی، هم یه راه حل جدید برای انتقال انسان از مکانی به مکانی دیگهست، لزوما صرف جدید، متفاوت بودنش قرار نیست به اندازه ماشین موتور یا حتا دوچرخه بزرگ بشه. حتا اگر هزاران نفر برن دنبال خریدنش:) کما این که تلوزیون سه بعدی رو هم خیلی ها خریدن:) امیدوارم کسی رگ گردنی نشه بخاطر مقایسه بلاک چین با اسکوتر. تلاشم اینه که نشون بدم، احتمالا با هایپ طرفیم. این ایدهی منه فعلا:))
—————————————————————————————————–
یه چیز دیگه رو که تو متن نگفتم چون استدلال خوبی نیست، اینه که این اتفاقات داره تحت لوای صنعت تکنولوژی میفته. یه عالمه شرکت و متفکر اینجا وجود داره. شرکتهای بزرگ شاید از ترندها جا بمونند یا از دستشون بدند، اما منفعلانه نسبت بهشون برخورد نمیکنن(بینگ، گوگل پلاس، فایرفون).یکم با دقت نگاه کن به ارتباط شخصی شرکتهای بزرگ و لیدرهای صنعت با بلاک چین.این استدلال خوبی نیست. مثال نقض میشه براش آورد ولی من برداشت خودم رو دارم از این برخورد منفعلانه.
—————————————————————————————
ضمنا به نظرم داری بلاکچین رو خیلی کوچیک میکنی. بلاکچین فقط حل مشکل اعتماد نیست. بلکه یک بیزنس مدل جدید یا حتی یک پارادایم جدیده
این جمله رو هم نمیفهمم مشخصا دیگه:) باید توضیح بدی چه چیزی رو حل میکنه و چه ویژگی های جدیدی در این پارادایم وجودداره که فراتر از حل مشکل اعتماده. یعنی استدلالت یکم ج.ا ییه. تلگرام نا امن است.خب باشه، توضیح بده، چرا ناامن است؟
بلاک چین فقط مسئلهی اعتماد نیست. یک پارادایم جدید است. خب چه ویژگیهایی اضافه میکنه که تبدیلش میکنه به یک پارادایم جدید. دقیقا ارزش افزوده کجاست؟ چه چیزی رو فراهم میکنه که یه سرور مرکزی نمیکنه؟ بعد اگر چیزی غیر از اعتماد وجود داشت، با چه هزینه ای این رو فراهم میکنه؟ واقعا مشتاقم پاسخت رو بدونم شاید که از دست دادم نکته ای رو.
حیف حمید طهماسبی اینجا نیست که بیاد بهت بگه «این ایمان همیشه مخالفه. تو جدی نگیرش» :))
میگم پارادایم رو عوض میکنه نه به خاطر بحث اعتماد، بلکه به خاطر بیزنس مدلی که داره. به خاطر decentralized بودن این بیزنس مدل. سعی میکنم بگم چرا.
فیسبوک رو فرض کن. هرکاری دلش میخواد با ما میکنه و هیچکس هم هیچ غلطی نمیتواند بکند. هردیتایی که بخواد رو میفروشه. اما چند تا از دوستات رو میشناسی که به خاطر قضیهی اخیر لو رفتن بعضی اطلاعات، اینستاگرامشون رو غیرفعال کرده باشن؟
اگر شبکه اجتماعی مورد علاقهی مردم بر مبنای بلاکچین کار میکرد، هر لحظه که اراده میکردند میتونستند همون پروفایل خودشون رو به یه سرویس دیگه منتقل کنند و مطمئن باش در چشم به هم زندنی فیسبوک نابود میشد.
حالا فکر میکنی چرا باید خیلی از غولهای دنیا به این تکنولوژی کمک کنن؟ چون خیلیهاشون به خاطر نبود همچین چیزی تا الان ارتزاق کردن.
چه چیزی رو اضافه میکنه؟ به نظر من مهمترین نکتهاش اینه که هزینهی جمعآوری Critical Mass برای سرویسهای جدید خیلی خیلی کمتر میشه. فکر کن الان بخوای یه فیسبوک جدید با امکاناتی که واقعا مردم بهش علاقه داشته باشن، بسازی. اگر فرض کنی امکان موفقیت همچین سرویسی اصلا وجود داشته باشه، چقدر باید خرج کنی تا بتونی یه یوزر بیس اولیه برسی؟
اما اگه بخوای یه سرویس روی بلاکچین قبلی تعریف کنی، یوزر گرفتن خیلی ارزون تره. چرا؟ چون یوزر بدون هیچ دردسری میتونه تو رو هم امتحان کنه بدون اینکه دوستاش یا عکساش رو از دست بده. این بحث Network effect سرویسها رو تا حد زیادی کم میکنه. (مگر اینکه داخل سرویس هم این قابلیت رو تا حدی جاسازکرده باشی اما لزوما اینطور نیست.)
برای مثال فرض کن این امکان وجود داشت که یوزرهای اینستاگرام (یا فیسبوک و توییتر) ، با همون محتوای اکانتشون و حتی فرندها به Vero کوچ کنن. به نظرت تا الان Vero چقدر بیشتر یوزر داشت و چقدر بیشتر یوزرها رو Engage میکرد؟
با این شکل دیگه فیسبوک نیست که تو رو تغییر میده، بلکه یوزرها هستن که فیسبوک و بقیه رو جوری تغییر میدن تا متناسب با نیازهای واقعی اونها باشن.
البته شکی نیست که الان بلاکچین در نزدیکیهای نقطهی ماکسیموم هایپ سایکل خودش هستش و خیلی از افرادی که دارن بلاکچین راه میندازن اصلا نمیفهمن دارن چه غلطی میکنن و این تصور خیلیها رو از چیزی که واقعا بلاکچین هست دور میکنه. واسه همین خیلی از این انتقادات رو درک میکنم. منو یاد اتفاقات پلاسکو و زلزله کرمانشاه میندازه که از بس همه ازش حرف میزدن آدم حس بدی پیدا میکرد.
ایمان عزیزم
ببخشید اینقدر دیر پاسخ میدم. بعد از این که ایمیل کامنتت اومد(بعد بازی یونتوس رئال بود) چنان مریض شدم که خدا برای گرگ بیابون نیاره. تازه الان تونستم یکم بازیابی کنم خودم رو:)) توطئهی استکبار جهانی بود:)
درمورد حرفات فکر میکنم. کلیتش رو بگم که در نگاه اول مخالفم:) یعنی نیتیو به نظر نمیرسه هیچکدوم ازاین چیزایی که گفتی. ما الان شرکتهایی رو داریم که (فیسبوک) چندین پلتفرم رو موازی هم دارن پیش میبرن. امکانات منتقل کردن یکی به یکی دیگه رو هم دارن(کاری که بین گوگل پلاس، گودر و یوتیوب تا حدی اتفاق افتاد) ولی خب چندان ایدهی جالبی به نظر نمیرسه. نمیدونم خیلی خامه فکرای تو ذهنم. اگر یه روزی چیزی بهتر به ذهنم رسید میام همین زیر مینویسم.
در مورد این که شرکتای بزرگ برخلاف یه تکنولوژی ن چون بر خلاف منافعشونه حرف خندهداریه. اون اوایل در مورد اپن سورس هم همین گفته میشد ولی الان لیدرای اپن سورس همین شرکتای تکنولوژیک بزرگن. نمیدونم. زمان خیلی از این چیزا رو مشخص میکنه. احتمالا یه چیزی میشه بین حرف من و تو:)
مرسی از وقتی که گذاشتی.
لینکی که به تد تاک دادی کار نمیکنه صدرا جان
اصلاحش کردم سعید جان.
https://www.ted.com/talks/yuval_noah_harari_what_explains_the_rise_of_humans
با بخشهایی از حرفت موافقم و بخشهایی نه، ولی مشکل پنجمی که گفتی خیلی شبیه حرف سران حکومت ما دربارهی سرویسهای خارجی مثل تلگرامه. با این حساب تو هم باید با فیلتر تلگرام موافق باشی، چون یه سرویس خارجیه و اگه جرمی داخش اتفاق بیفته قابل پیگیری نیست دیگه، هوم؟ :)
مسلما من نمیگویم چاقو نداشته باشیم چرا که ممکن است با آن آدمهم کشته شود. میگویم باید بتوانیم وجه بد این داستان را هم ببینیم.
======================================================
۱- هر حرفی که در مورد جنبههای بد یک تکنولوژی لزوما از جنس ج.ا نیست. حرف زدن در مورد جنبههای منفی تلگرام بسیار عالیه و هیچ مشکلی نداره. کما این که در آمریکا هم این مباحث هست و مثلا بیل گیتس یکی از موافقان این هست که در شرایط خاص امنیتی اطلاعات رو در اختیار دستگاه امنیتی قرار باید داد و منم اگه تو یه جامعه درست درمون زندگی میکردم حاضر بودم به این سوال مهم فکر کنم و حرف بزنم. حرف زدن رسم یه جامعه ازاده و مشکلی نداره.
مشکل اونجا شروع میشه که یه عده به زور باقی رو خفه میکنند و به بهانه صحبتهاشون تلاش میکنند، خواسته شون رو به عدهای دیگه تحمیل کنند.
من نمیبینم در جایی گفته باشم که بلاک چین رو از بین ببریم یا چیزی این چنینی. دارم میگم یه چاقو ساختیم، اسمش قمه ست، بیشتر از میوه پوست کندن باهاش آدم میکشن. اگه میخواید بیزنس کنید تو اون حوزه، حواستون باشه.
امیدوارم متوجه شده باشی منظورم رو.
صدرا مطالب جالبی در مورد بلاکچین ها گفتی. برای من مفید بود(درست مثل مطلب ایمان در این زمینه). ازت ممنونم.
با خودم عهد کرده بودم که دیگه وقتم رو صرف خوندن هیچ مطلب دیگری که به بیت کوین مربوط باشه نکنم ولی نتونستم از مطلب تو بگذرم. البته علاقه من برای خوندن چیزهایی که توی این حوزه نوشته شده بودن بیشتر بخاطر موج جدید جَو گیری ای بود که راه انداخته بود و میخواستم سر در بیارم و ببینم چیه که این همه آدم(البته اکثریت رو میگم نه الزاماً همه) شبیه … افتادن دنبالش.
راستی خواستم بگم که زیاد نگرانِ کسانی نباش که سرمایه شونو بردن یا میخوان ببرن تو این وادی. به تجربه بهم ثابت شده که اکثریت اینها همون هایی هستن که به بازار دلار و سایر ارزها هم هجوم میبرن و کارهایی از این دست توی کارنامه شون زیاد هست. به نظرم اینها هرچی بیشتر ضرر کنن بهتره. البته به این امید میگم که کم کم از چرخه اکوسیستم اقتصادی حذف بشن(یعنی خاک بر سرشون بشه:)
جدی نگیری.شوخی میکنم.آرزوی حذف هیچکدومشون رو ندارم! ولی واقعاً خیل زیادی از این آدمها حتی درکی از منافع خودشون و خانواده شون هم ندارن.دچار نزدیک بینی شدید شدن و هیچ عدسی مقعری هم کارشون رو راه نمیندازه!
مرسی سامان از کامنتت و لطفت.
لوزرز الویز لوز. به اونا کار زیادی ندارم:) اونی که میخواست بیزنس کنه یه قرون دو قرون نبود پولش و خب در اسکیل متفاوتی صحبت ها شکل گرفت.دیگه حس کردم که عمومی گفتن این حرفا از نگفتنش بهتره.
سلام. مطلبی که نوشتید و بحثهایی که در کامنتها شد برای من خیلی آموزنده بود. ممنونم
خواهش میکنم پیمان جان. ممنون که کامنت گذاشتی.
سلام
نسیم طالب در بخشی از اظهار نظرش راجع به رمز ارزها این جوری گفته:
«بیت کوین نیاز به نظام پیچیده (بانکی) را از بین میبرد، نه به این دلیل که یک ارز رمزپایه است، بلکه به این خاطر که صاحبی ندارد و هیچ مقام مسئولی نمیتواند دربراره آینده آن تصمیمگیری کند. انبوهی از مردم، یعنی کاربران آن، صاحبش هستند. همچنین بیت کوین اکنون سابقهای چند ساله دارد و همچون یک موجود زنده حقوقی برای خود دارد.»
نسیم طالب به طور ویژه به ماهیت بدون سرپرست بیت کوین اشاره میکند و آن را بالاترین مزیت این ارز نسبت به سایر داراییهای کمیاب (نظیر فلزات گرانبها) که از آنها برای ذخیره ارزش استفاده میشود میداند.
قوی سیاهی که در کریپتوکارنسی هاست میتونه دلیلی بر بختانگی آن باشه.
It may fail but we now know how to do it
این متن جواب خیلی از سوال هامو داد و دیدت به ماجرا خیلی جالب بود . اما جالب تر از اون داشتن این همه هوش برای انتخاب موضوعاتیست که میتونه سوال خیلی ها باشه که جایی جواب ساده ای براش پیدا نکردن ، موضوعی که به نظرم باعث شده یه عده مخاطب خوب (از کامنت ها میشه فهمید اینو ، البته به جز این یکی ) پیگیر مطالبت باشند و این واقعا جای تبریک داره . ادامه بده لطفا . خیلی دارم یاد میگیرم .
ممنونم رضای عزیز
این وزن مخاطب برای من از روز اول یا حتا قبل از نوشتن واقعا دغدغه بوده و خب این شانس رو داشتم که مخاطبای اینجا خیلی از وقتا از خودم سوادشون بیشتر بوده. بازم ممنون از کامنتت
سلام صدرا جان پست پرباری بود فقط دوتا مسئله :
بیت کوین صدرصد ناشناسی تراکنش ها رو تضمین نمیکنه در مقایسه با یه رمز ارزی مثل xmr (اکثر بازارچه های تور رفتند رو xmr )چون بالاخره یه جایی آدرس ولت به یه هویت واقعی تو دنیای واقعی لینک میشه جالبه که الان سرویس هایی به اسم btc mixer داریم که دارند از همین مشگل نون میخورند ؛)
و مالیات رو میتونند دول محترمه از صرافی ها یا ولت ها بگیرند(اونها هم رو fee شون اعمال میکنند)،(تو خبر ها داشتیم ظاهرا آمریکا پیش قدم شده واسه اخذ مالیات) چون بلاخره یه جایی من نوعی باید سرمایمو به یه کریپتو کارنسی دیگه منتقل کنم یا نه ؟
اصلا قانون بزارند شما اگر خواستی کالای فیزیکی بخری با بیت کوین باید مبلغ بالاتری بدی به عنوان مالیات….
#خدمونی_لنگوییچ:)
الان گذرم به یه کانال متوقف شده توی تلگرام افتاد، این مطلب https://t.me/dynamicClass/1201 به نظر بخشی از ترجمه WhitePaper تلگرام راجب شبکه TON ـشه، که خبری از مشکل مقیاس پذیری نیست! تراکنش های میلیونی و همه چه گل و بلبل! نظری نداری؟ ?
ببین یه نکته ای که تو هایپ بلاکچین وجود داره اینه که برای آی سی او میان یه سری قول عجیب غریب میدن تا سرمایه بیشتری جذب بشه. این رو داشته باش.
این اسناد(مثلا) لو رفتهی تلگرام خیلی خیلی شبیه به این بود که یکی بیاد یه انیمیشن سفر به مریخ نشون بده بگه خب ما قراره بریم. و ما هم باور کنیم.از نظر فنی توضیحاتی وجود نداره و همینطور خیلی ها معتقدن اصلا امکان پذیر نیست. ایشاا… که باشه و ایشاا… که موفق بشن آقای دروف ولی من الان فکر میکنم این لو دادن غیررسمی این سند ها برای ایجاد سروصدا حول آی سی او شون بود. ممکنه بگی چرا رسمی منتشر نکردن؟ برای این که زیر بار پاسخ دادن به ادعاهای عجیب و بزرگ مطرح شده تو برگه ها نرند.
نکته تامل برانگیزی بود، آفرین.
صدرا جان عالی بود
البته درباره پشتوانه پول ها بخصوص بعد از برتن وودز نمیشه گفت که لزوما دلار به جایی بند هست، بنابراین بیت کوین خیلی شبیه دلاره.
بسی استفاده کردم قربان
آقا صدرا مطالبتون عالیه.شما پیج اینستا هم دارید؟
در مورد اینکه یه بخشی از سروصداها (شاید ۵۰٪ اش) هایپ هست باهاتون موافقم.
ولی مسئله ای که ندیدم بهش اشاره کنین (شایدم کردین ولی من سریع خوندم) این است که کاربرد اصلی بلاکچین، به عنوان یک Database برای ذخیره سازی داده های Immutable به شکل غیرمتمرکز است. به خاطر همین علاوه بر کاربرد در بحث های مالی، کاربردهای valid دیگری نیز در بسیاری از صنایع دارد.
همچنین بحث smart contract رو هم بهش اشاره نکردین.
سلام
درمورد اینکه هزینه نگهداری کیف الکترونیکی چقدره و ایا اصلا هزینه داره یانه؟
لطفا توضیح بدین
من قبلا در کیف الکترونیکی چند دلار داشتم
بعد سر زدن دوسه ماه
حالا موجودی صفر میزنه چرا؟
در صورتیکه قبلا تراکنشهارو نشون میداد
جانا سخن از زبان ما می گویی، خیلی دلم می خواست این مطالب رو که ماه هاست بهش فکر میکنم از زبان یکی دیگه بشنوم، بیت کوین و بلاکچین این روزها مثل لباس پادشاهی ست که گفتن هر کی نمی بینه فلان است و هیچکس به این خاطر جرات نمیکنه بگه نمی بینمش، ولی من هم هرچه نگاه کردم دیدم اون همه ادعاها که پشت بلاکچین مطرح میشه در اون نیست و فقط شعارهاو گرافیک های اغوا کنندست که جرات به کسی نمیده بگه من نمی بینم.
ممنون که انقدر زیبا و جامع نوشتی برق لپتاپم همین قدر بهم اجازه میده کامنت بنویسم
صدرا خان
ممنونم ازت
سادگی بیان و نوع مطالب عالی بود .کل مطلب و کامنتهای برخی دوستان ارزش بازخونی چندباره رو داره.
منتظر مقال بعدی میمونم .
دست مریزاد
علاوه بر اینکه خود این مطلب آموزنده بود کامنتهای خیلی آموزندهای هم داشت ؛)
دست مریزاد ؛)))